سخن سردبیر به مناسبت حلول سال نو
به نام آنکه اشک را آفرید تا سرزمین عشق آتش نگیرد
یا مقلب القلوب و الابصار
یا محول الحول و الاحوال
یا مدبر الیل و النهار
حول حالنا الی احسن الاحال
سال ۸۶ نیز گذشت هم خوب و هم بد ولی بالاخره گذشت برای همه ما اما....
در این دنیا که مردانش عصا از کور ها می دزدند
من خوش باور در آنجا محبت جستجو کردم
آری من در این سال نیز از این قائده مستثنی نبودم هم خشی داشتم و هم ناخوشی اما بهتره بگم وقتی دلی بشکنه تمام خوشی های دنیا که مال تو باشه اصلا نمود نداره و نمی تونه التیام بخش درد دل تو باشه اما همیشه من به یک چیز دلخوش بودم و اون اینه که یه خدایی دارم که از همه مشکلاتم بزرگتره و تنها یاد خدا منو آروم کرده و ایشالاه می کنه.
نمی خوام بیشتر براتون بگم چون درد من خیلی بیشتر از اینهاست و کسی هم نمی تونه جز خدای آسمونها اونو آروم کنه
اگه بخوام برات بگم شاید بشه صد تا کتاب
که توی هر صفحه اش قصه چند تا درد و عذاب
اما
فقط بهتون می گم که خدایا
هم نامه نا نوشته خوانی هم گفته نا شنیده دانی
همین جا حلول سال نو را به شما هموطنان عزیزم در هر جای این دنیای زمینی که هستید تبریک می گم و امیدوارم که سال خوب و خوش و پربرکت همراه با سلامتی و سعادت و سرزندگی داشته باشید.
دوستتون دارم خیلی زیاد
هرگز شیون و نبرید از یاد
شیون داره میره که سال بعد بیاد
و اگه داره میره به عشق شماها میاد
دوباره معجزه آب و آفتاب و زمين
شکوه جادوی رنگين کمان فروردين
شکوفه و چمن و نور و رنگ و عطر و سرود
سپاس و بوسه و لبخند و شادباش و درود
دوباره چهره نوروز و شادماني عيد
دوباره عشق و اميد
دوباره چشم و دل ما و چهره های بهار
شبنمی آهسته از چشمان برگ
می چکد بر دامن رنگین خاک
گل می افشاند به چشم آفتاب
نازخندی خوابناک
ناگهان از جای می خیزد نسیم
شاد می رقصد میان خاکسار
گفتگویی نرم می لغزد به گوش
“هان بهار
آری بهار
یا حق
۲۸/۱۲/۸۶