شب خیال

شب نزدیک است و من هنوز در کشاکش امواج دریا چشم به راه وعده ی دیدار هستم. تاریکی و ظلمات

همه جا را فرا گرفته و تهنا سوسوی فانوس دریاییست که مرا در بر گرفته.

هیچ صدایی شنیده نمی شود جز خروش امواج که گویی انها هم با من همدردی می کنند و من در میان

این محیط وهمناک چشم به ساحل دور دست ها دوخته ام و خاطراتت را در ذهنم ورق میزنم، خاطراتی که

بهترین لحظات زندگی ام در ان خلاصه شده است.

چرخ روزگار میگذرد، روزها، شبها وبدون لحظه ایی شادی برای من مثل انعکاس یک نور از پی هم می

گذرند.

ولی من هنوز زنده ام، نفس میکشم وشبانه روزم را با بغض های کهنه ام می گذرانم و اشکهایم را بدرقه

راهت می کنم.

                        تویی که نیستی.....

                                                      تنها امید زندگی ام...!!!

آرزو ...

اه از این فاصله ها که هیچ گاه مرهم زخم بی کسی نمی شوند.

اه از این جاده ها که نقش جدایی می زنند و بوی غربت می دهند.

( اینجا که باشی تنهایی ام را با تو قسمت می کنم و تو هم سهم لبخند هر روزه ات

را به من می بخشی و باز هم بوی صمیمیت به مشام می رسد )

وطن تو قلب من است و من تصویر خود را جز در چشمان تو نخواهم یافت.

پس کاش برگردی...

که عشق اینجا سرخ تر خواهد بود !!!

شکایت ...

می خواهم اینبار شاعرانه تر از گذشته به تو سلام دهم، تا در نگاه معصومانه ی تو

به انتهای خیال ناباوری هایم برسم.

                                                    به امیدی که عشقم را بپذیری....

همیشه ارزو داشته ام که دست در دست تو از مرز بودنها بگذرم.

و در کنار تو ،در فراسوی لانه ی عشقی که بنا کرده ام دمی بیاسائیم.

 سالیان

           سال است

                          که خواب من تو شدی

                                                        و بیداری پلک هایم

همه شکایت تو را دارند

                          ای مفهو م عشق!!!

     ( به دلیل عشق محکوم ابدی چشمانت شده ام)

خانه امید...

ای کاش می دانستی شبها...

تنها ستاره ای را که به اسمت زده ام به چشمانم سنجاق می کنم

تا یادم نرود در روی زمین، کسی هم هست که سبزی لحظه هایش

روزی ارزویم بود.

خانه را در چشمهای تو پیدا کرده ام.

(( پلک هایت را به هم نزن خانه خراب می شوم ))

افسوس هوا ابری بود آن روز

انروز هم هوا ابری بود و من ناگزیرانه نفس می کشیدم.                                                       

    کوچه ها پر از واژه های فرق بودند و دیدگانم پر از حلقه های اشک....

     عاقبت تو نیز مسافر شدی!                                                                                             

    درد غریب غربت تو را نیز فرا گرفت و من شدم دلتنگ ترین ادم دنیا........

   ( با ارزوهایی که در تنهایی هایم تشییع می شوند و نیز با فریادهایی پر از التماس در دالانهای           

    پر پیچ و خم و تاریک روزگار)

    نسیم می وزد و من فرسنگها به دور از تو با خاطراتی پر از سکوت بی صبرانه لبریز حس دیدارم.

     (( ولی افسوس که تو نیستی تا بودن را باور کنم))

 

 

گفتگو

ازم پرسید منو بیشتر دوست داری یا زندگی رو؟

منم خیلی جدی گفتم زندگی رو!

گریه کرد و رفت...

ولی افسوس که نمی دونست تموم زندگی من خود اونه...

درد دل با عشق (تقدیم به تنا پناه آشفتگان دیار سرنوشت تنها پناهی که رسیدن به او محال است)

 این را به خاطر داشته باش که دوستت داشته ام و دوستت دارم و همیشه خواستار تو بوده و هستم و همیشه به انتظارت خواهم ماند.       

  در لحظه، لحظه های تنهایی تو را حس می کنم،در انتهای جاده دلتنگی ام تو را می بینم،در بغض هایم نام تو را زمزمه می کنم،در مروارید اشکهایم قاب عکسی از رخ زیبای تو ترسیم می کنم.

می دانم،می دانم هر کجا که باشی روزی باز هم بر می گردی ولی انگاه که می ایی خیلی دیر است،دیرتر از زمان، زمانی که من از تو دل برداشته ام وبه فرداهایی روشن می اندیشم، به دور دست ها، به روزهای خوشبختی، زمانی که مهرت را در سرلوحه ی دلم پاک کرده ام و زمانی که ریشه درخت تو در قلبم خشکیده است، زمانی که چراغ چشمانت را برایم سویی نمانده است، زمانی که دیگر به تو نمی اندیشم، کاش می دانستی که چقدر دوستت دارم، کاش باور داشتی که شبها، ساعتها بیدار می مانم و در فراقت اشک می ریزم، کاش می دانستی روزی که مرا ترک کردی تا به امروز چه کشیده ام، کاش می دانستی که هنوزم فراموشت نکرده ام و همچنان در انتظارت هستم......

چه زود گذشت! انقدر زود که حتی تصورش را هم نمی کردم، در یک چشم به هم زدن، به سرعت برق باد و بر سرعت امواج پر تلاطم دریا که با سرعت خود را به سینه ساحل می کوبند و به سرعت غروبهایی که پشت سر هم می ایند و برای من همچون یکسال می گذرند، غروب های تلخ انتظار....

وقتی به ان روزها فکر می کنم نمی دانم باید بخندم یا گریه کنم؟! روزهای خوشی بود. افسوس که قدر ان لحظات را ندانستی و خیلی راحت از ان لحظات شیرین گذشتی و بر انها خط سیاه کشیدی، لحظاتی که خیلی ها حسرت ان را می خورند و برای ثانیه ای از این لحظات اشک می ریزند و اه می کشند.

   ( و من هرگز خودم را نخواهم بخشید چرا که به عشقی دروغین دل بسته بودم )

ای کاش ...

کاش! مرغکی بودم که دور از نظرهای کسان پرواز می کردم.

 کاش! نغمه ای بودم که زمانی می شنوند و فراموشش نمی کنند.

  کاش! عشق سرخی بودم تا در دلهای بیقرار جای می گرفتم.

 کاش! انعکاس کلام محبت بودم که بر هر چیزی که در جهان است می ارزد.

 کاش! سایه ی لاله ای بودم که با وزش باد می لرزیدم.

کاش! خاطره ی امیدی بودم که انتظارش هستند.

کاش! ارزویی بودم که در هوای دیدارش لحظه شماری می کنند.

چه غم انگیز است ...

چه غم انگیز است فرو پاشی رویاها و قربانی شدن لحظه های ناب زندگی!

   وچه سنگین است نابرابری ها در صف طویل مرگ و ساعات بیداری در شب و

    نگاه یک خفته ی خاموش و زنگار ناامیدی در قلب های مرده.

   چه شب ها و چه روزهایی که هیچ و پوچ از پی هم می روند، با هیاهوی بلندی

   که هیچ کس انرا نمی شنود......

 

سکوت سیاه (تقدیم به تک ستاره قبلم که رسیدن به او محال است)

لبریز از سکوت سیاهم بدون تو

سرشار از شراره ی اهم بدون تو

چشمان انتظار مرا رنگ غم گرفت

ابریست اسمان نگاهم بدون تو

گشتم اسیر ظلمت شبهای تلخ و نیست

راهی به سوی باغ نگاهم بدو ن تو

در این کویر خشک و عطش سوز نازنین

خشکیده شاخ و برگ گیاهم بدو ن تو

تنها پناه من شده دیوار بی کسی

یعنی بدون پشت و پناهم بدو ن تو

چنگال بغض، حنجره ام را گرفته است

لبریز از سکوت سیاهم بدون تو

 

 

مرا فراموش نکن!

  من همان پروانه ی رنگارنگم که صبح زود روی شانهایت می نشستم و نام یکایک گلهای زیبایی را به تو می گفتم، من همان کوچه ی باریکم که عصرهای تابستان از ان می گذشتی تا به  خیابانی که به سوی ارزوهایت می شتافت برسی، من همان شاخه ی نازک و پیچ در پیچ انگورم که سالها در حیاط خانه ات زندگی کرده ام و درختان و نسیم و پرندگان از دیدنم مست می شدند.

مرا فراموش نکن!  من همان دفترچه صدبرگم که روز بارانی قلب مهربان خود را بر اولین برگم نقاشی کردی و پنجشنبه ها محزون ترین شعر خود را بر سطرهای سپیدم می نوشتی، من همان پنجره چوبی سبزم که هر وقت دلت می گرفت در کنارم می ایستادی و افقهای روشن فردا را تماشا می کردی و بر سر گنجشکان رهگذر گل می ریختی،من همان ایینه ی نقره ای ام که هر روز با ماه و خورشید به دیدارم می امدی.

مرا فراموش نکن!  من همان قاصدک خوش خبرم که هر بهار از باغستانهای دور خودم را به تو می رساندم تا در اغوشت ارام بگیرم، همان احساس پر شور خواستن اواز گرم و شنیدنی دوست! و نگاهی جذاب که از همه ی شعرها گویاتر و از همه ی اهنگ ها زیبا تر!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

غروب ...

یاد تو هر تنگ غروب تو قلب من می کوبه

             سهم من از با تو بودن غم تلخ غروبه

غروب همیشه واسه من نشونی از تو بوده

          برای یه یادگاری جز اون چیزی نمونده

خاطرات تو

      می روی تا اشک حسرت دیده ام را تر کند

می روی تا داغ هجرانت مرا پرپر کند

                      داغ هجران را تو پنداری که اسان است و سهل

                                                                              کو که تا قلب تو این احساس را باور کند

                                کیست تا با درد من غمخوار باشد بعد تو؟!

                                کیست تا افسانه های عشق را باور کند

وای بر این دل که باید در تمام زندگی

                                       با امید خاطراتت روزها را سر کند...

يک‌ بازى‌ براى‌ هيچ‌ و همه‌ چيز 90 دقيقه‌ "ايران" باشيد!

در دو بازى‌ گذشته‌ سبد تيم‌ ايران‌ تهى‌ باقى‌ ماند، حاصل‌ نمايش‌ 180 دقيقه‌اى‌ تيم‌ملى‌ در جام‌جهانى‌ فضاى‌ عصبى‌ و پرتنش‌ کنونى‌ است. يک‌ نگاه‌ مى‌گويد خوب‌ شد که‌ ايران‌ در آلمان‌ شکست‌ خورد که‌ تمام‌ ضعف‌ها، نقص‌ها و چنددستگى‌ها را به‌ طور عريان‌ و بدون‌ ملاحظه‌کارى‌ ببينيم‌ تا از اين‌ پس‌ براى‌ جام‌جهانى‌ چهار سال‌ بعد، با برنامه، تفکر و تعقل‌ بيشتر حرکت‌ کنيم‌ و به‌ خواسته‌ خودمان‌ که‌ رسيدن‌ به‌ سطح‌ جهانى‌ است، برسيم.
امروز با آنگولا يک‌ بازى‌ براى‌ هيچ‌ و همه‌ چيز، از نظر جدول، صعود، کم‌ کردن‌ فشار و تنش‌ و... بازى‌ با آنگولا هيچ‌ فايده‌اى‌ براى‌ تيم‌ملى‌ ايران‌ ندارد، ما قرار نيست‌ از پيروزى‌ احتمالى‌ مقابل‌ آنگولا گول‌ بخوريم‌ و بى‌خود و بى‌جهت‌ بگوييم‌ بضاعت‌ فوتبال‌ ايران‌ همين‌ بود و ما قرار نبود مکزيک‌ و پرتغال‌ را ببريم‌ و همين‌ برد برابر آنگولا را عشق‌ است!
...از طرفى‌ ديگر، اين‌ بازى‌ آخرين‌ فرصت‌ براى‌ ترميم‌ چهره‌ مخدوش‌ تيم‌ملى‌ ايران‌ در جهان‌ است. آنگولا غول‌ نيست‌ و با کمى‌ همدلى‌ مى‌توان‌ با يک‌ پيروزى‌ به‌ تهران‌ برگشت، برد در اين‌ مسابقه‌ مى‌تواند عملکرد تيم‌ملى‌ را با حد و اندازه‌هاى‌ جام‌جهانى‌ 1998، البته‌ روى‌ کاغذ يکسان‌ کند و همين‌ دست‌ کم‌ مرهمى‌ است‌ بر زخم‌هاى‌ بزرگ‌ ما.
آنگولا اگر امروز برخلاف‌ دو بازى‌ گذشته‌ خود مقابل‌ پرتغال‌ و مکزيک‌ با همان‌ تک‌ مهاجم‌ پا به‌ سن‌ گذاشته‌ يعنى‌ آکوا به‌ ميدان‌ رود، در خط‌ حمله‌ برش‌ چندانى‌ ندارد. البته‌ اين‌ احتمال‌ وجود دارد باتوجه‌ به‌ اين‌ که‌ آنگولا در مسابقه‌ مقابل‌ ايران‌ شانس‌ صعود دارد، تغيير آرايش‌ دهد و مانتوراس‌ مهاجم‌ بنفيکا را در کنار آکوا قرار دهد، در هر دو صورت‌ نام، اعتبار، بازيکنان، سابقه‌ و هر چيز ديگر فوتبال‌ ايران‌ قابل‌ قياس‌ با آنگولا نيست. پيروزى‌ مقابل‌ آنگولا دشوار است‌ اما غيرممکن‌ نيست. فقط‌ از اين‌ مى‌ترسيم‌ که‌ حرف‌ و حديث‌هايى‌ که‌ اين‌ چند روزه‌ از آلمان‌ مى‌رسد باعث‌ شود بازيکنان‌ يادشان‌ رود که‌ ايرانى‌ هستند و نماينده‌ يک‌ کشور محسوب‌ مى‌شوند! از بازيکنان‌ بخواهيد که‌ يک‌ 90 دقيقه‌ تمام‌ ايران‌ باشند، ما را بيشتر از اين‌ تحقير نکنند، بعد که‌ به‌ ايران‌ برگشتند تا ابد با هم‌ بجنگند و...

هاشميان: امتياز اين‌ بازى‌ تأثيرى‌ در سرنوشت‌ ما ندارد!

وحيد هاشميان‌ که‌ ضعف‌ قواى‌ جسمانى‌ ملى‌پوشان‌ را مهم‌ترين‌ دليل‌ ناکامى‌ تيم‌ ملى‌ مى‌داند در خصوص‌ بازى‌ با آنگولا گفت: بازى‌با آنگولا خيلى‌ سخت‌ است‌ چون‌ آنها به‌ صعود اميدوار هستند و فقط‌ براى‌ کسب‌ نتيجه‌ پيروزى‌ به‌ ميدان‌ مى‌آيند و مسلماً‌ يک‌ بازى‌هجومى‌ به‌ نمايش‌ مى‌گذارند.
هاشميان‌ ادامه‌ داد: تيم‌ ايران‌ با تمام‌ اميدهايى‌ که‌ داشت‌ از جام‌جهانى‌ حذف‌ شد و امتيازات‌ بازى‌ با آنگولا تأثيرى‌ در سرنوشتش‌ ندارد اما براى‌ دفاع‌ از اعتبار فوتبال‌ ايران‌ و البته‌ خودمان‌ با تمام‌ توان‌ بازى‌ مى‌کنيم‌ و به‌ طور قطع‌ هدفمان‌ شکست‌ حريف‌ آفريقايى‌ است.

هيچ‌کس‌ نمى‌توانست‌ شوت‌ "دکو" را بگيرد ميرزاپور: از اول‌ هم‌ قابل‌ پيش‌بينى‌ بود!

ابراهيم‌ ميرزاپور در ديدار مقابل‌ آنگولا هم‌ سنگربان‌ اول‌ تيم‌ملى‌ خواهد بود و با نظر برانکو در اين‌ ديدار هم‌ فيکس‌ است. با او گفتگوى‌ کوتاهى‌ انجام‌ داديم.
آيا ايران‌ مى‌تواند آنگولا را شکست‌ بدهد تا از اين‌ جام‌ بدون‌ امتياز به‌ خانه‌ برنگرديد؟
باور کنيد هدف‌ تک‌تک‌ بازيکنان‌ اين‌ است‌ که‌ موجبات‌ خوشحالى‌ هواداران‌ را فراهم‌ سازند اما بايد قبول‌ کرد که‌ اينجا جام‌جهانى‌ است‌ و تمام‌ تيم‌ها انگيزه‌ دارند.
آنگولا را چطور حريفى‌ مى‌شناسيد؟
مى‌دانيد که‌ آنگولا مکزيک‌ را متوقف‌ کرد پس‌ حريف‌ قدرتمندى‌ است، بازيکنان‌ اين‌ تيم‌ فيزيک‌ بدنى‌ بسيار خوبى‌ دارند و در درگيرى‌ها کم‌ نمى‌آورند، آنها با تکيه‌ به‌ همين‌ حربه‌ از پرتغال‌ هم‌ فقط‌ يک‌ گل‌ خوردند، پس‌ گل‌ زدن‌ به‌ اين‌ تيم‌ دشوار است‌ اما انگيزه‌ ما هم‌ بسيار بالاست‌ و چيزى‌ براى‌ از دست‌ دادن‌ نداريم.
به‌ نظر شما چرا ايران‌ نتوانست‌ مقابل‌ مکزيک‌ و پرتغال‌ بدرخشد.
ببينيد پس‌ از ديدارهاى‌ تدارکاتى‌ ايران‌ مقابل‌ کرواسى‌ وبوسنى‌ هرزگوين‌ انتظارات‌ از تيم‌ملى‌ بالا رفت‌ در حالى‌ که‌ اکثر کارشناسان‌ صعود پرتغال‌ و مکزيک‌ را از گروه‌D پيش‌بينى‌ مى‌کردند! و ما چاره‌اى‌ جز پذيرش‌ اين‌ موضوع‌ نداريم.
در مورد گل‌هاى‌ خورده‌ مقابل‌ پرتغال‌ چه‌ نظرى‌ داريد؟
درخصوص‌ شوت‌ سنگين‌ "دکو" بايد بگويم‌ که‌ اولاً‌ جلوى‌ ديدم‌ بسته‌ بود و توپ‌ را نديدم، ثانياً‌ شوت‌ او بسيار سرکش‌ و ناگهانى‌ بود و بهترين‌ دروازه‌بان‌هاى‌ جهان‌ هم‌ نمى‌توانستند اين‌ ضربه‌ را مهار کنند.

از دايى‌ بهتر نداريم‌ برانکو: انتظار ندارم‌ اين‌ انتقادها به‌ پايان‌ برسد

 
برانکو ايوانکوويچ‌ پس‌ از انتقادهاى‌ بسيار به‌ علت‌ عملکرد ضعيف‌ تيم‌ملى‌ ايران‌ در جام‌جهاني، از بهترين‌ بازيکنان‌ خود در چهار سال‌ گذشته‌ براى‌ آخرين‌ مسابقه‌ اين‌ تيم‌ برابر آنگولا استفاده‌ خواهد کرد.
خبرگزارى‌ آسوشيتدپرس‌ در گزارشى‌ از تيم‌ ايران‌ در آستانه‌ ديدار با آنگولا نوشت: به‌ تصميم‌ برانکو، على‌ دايى‌ مهاجم‌ مصدوم‌ ايران‌ که‌ از سوى‌ رسانه‌هاى‌ اين‌ کشور به‌ عملکرد نامطلوب‌ در جريان‌ شکست‌ مقابل‌ مکزيک‌ متهم‌ شده‌ است، بار ديگر در ترکيب‌ اين‌ تيم‌ قرار مى‌گيرد و اين‌ بار مقابل‌ آنگولا به‌ ميدان‌ خواهد رفت‌ و اين‌ در شرايطى‌ است‌ که‌ وى‌ مقابل‌ پرتغال‌ بازى‌ نکرد.
اين‌ خبرگزارى‌ همچنين‌ تأکيد کرد: احتمال‌ اينکه‌ بازى‌ با آنگولا آخرين‌ حضور على‌ دايى‌ در تيم‌ملى‌ ايران‌ باشد، وجود دارد. کاپيتان‌ 37 ساله‌ ايران‌ که‌ 109 گل‌ در 148 مسابقه‌ ملى‌ را در کارنامه‌ دارد، شايد پس‌ از بازى‌ امروز با تيم‌ملى‌ ايران‌ خداحافظى‌ کند.
ايوانکوويچ‌ گفت: دايى‌ سال‌هاست‌ که‌ بازيکن‌ ثابت‌ تيم‌ملى‌ است‌ و ما واقعاً‌ مهاجم‌ بهترى‌ نسبت‌ به‌ او نداريم. وى‌ اظهارداشت: براى‌ مسابقه‌ با آنگولا به‌ علت‌ عدم‌ آمادگى‌ از کريمى‌ ستاره‌ بايرن‌مونيخ‌ استفاده‌ نخواهم‌ کرد.
سرمربى‌ تيم‌ ايران‌ که‌ اعلام‌ کرده‌ است‌ پس‌ از جام‌جهانى‌ تيم‌ ايران‌ را ترک‌ خواهد کرد، مدت‌ چهار سال‌ است‌ که‌ هدايت‌ اين‌ تيم‌ را بر عهده‌ دارد، اگر چه‌ ايران‌ در جام‌ ملت‌هاى‌ آسيا در سال‌ 2002 به‌ مقام‌ سوم‌ دست‌ يافت‌ و با موفقيت‌ براى‌ سومين‌ بار به‌ جام‌جهانى‌ رسيد، انتقاد از شيوه‌ محافظه‌کارانه‌ ايوانکوويچ‌ براى‌ بازى‌ و اصرار وى‌ روى‌ استفاده‌ از بازيکنان‌ يکسان‌ بدون‌ توجه‌ به‌ آمادگى‌ آنها روز به‌ روز افزايش‌ يافته‌ است.
ايوانکوويچ‌ درخصوص‌ انتقادهاى‌ وارد شده‌ گفت: آنها سال‌هاست‌ از هر کارى‌ که‌ انجام‌ مى‌دهم، انتقاد مى‌کنند. انتظار ندارم‌ اکنون‌ اين‌ انتقادها به‌ پايان‌ برسد.

آرى‌هان‌ ول‌کن‌ صندلى‌ برانکو نيست‌

آرى‌هان‌ که‌ نشان‌ داده‌ مربى‌ بسيار فرصت‌طلب‌ و البته‌ باهوشى‌ است، درست‌ سر بزنگاه‌ اعلام‌ کرده‌ که‌ حاضر است‌ به‌ فوتبال‌ ايران‌ کمک‌ کند.
يکى‌ از خبرگزارى‌ها هم‌ در راستاى‌ حمايت‌ از ايشان‌ روزى‌ 2، 3 خبر را روى‌ خروجى‌ مى‌فرستد که‌ آهاى‌ مردم! آرى‌هان‌ مربى‌ آينده‌ تيم‌ملى‌ ايران‌ است. همه‌ اين‌ وقايع‌ در حالى‌ اتفاق‌ مى‌افتد که‌ وضعيت‌ آينده‌ فدراسيون‌ فوتبال‌ هم‌ مشخص‌ نيست‌ چه‌ رسد به‌ سرمربى‌ تيم‌ملي! اى‌ کاش‌ دوستان‌ لااقل‌ مهلت‌ مى‌دادند دادکان‌ به‌طور رسمى‌ از فدراسيون‌ فوتبال‌ برود و سپس‌ نام‌ آرى‌هان‌ را مطرح‌ مى‌کردند چرا که‌ از الان‌ مانور کردن‌ روى‌ نام‌ او اصلاً‌ حرفه‌اى‌ نيست. البته‌ اين‌ مربى‌ هلندى‌ که‌ ريزه‌کاريهاى‌ مربيگرى‌ را خيلى‌ بهتر از برانکو بلد است، در ماههاى‌ گذشته‌ ثابت‌ کرده‌ که‌ عاشق‌ صندلى‌ ايوانکوويچ‌ است‌ اما شواهد مختلف‌ نشان‌ مى‌دهد که‌ او شانس‌ چندانى‌ براى‌ رسيدن‌ به‌ هدفش‌ ندارد و احتمالاً‌ بايد به‌ همان‌ پرسپوليس‌ و حضور احتمالى‌ در سوپرليگ‌ آسيا بسنده‌ کند.

توگو هم‌ حذف‌ شد... اين‌ سوئيس‌ خطرناک‌ است!

 
تيم‌ملى‌ سوئيس‌ مقابل‌ توگو توان‌ بالاى‌ دفاعى‌ و تهاجمى‌ خود را به‌ نمايش‌ مى‌گذارد و با يک‌ پيروزى‌ 2 بر صفر به‌ مرحله‌ يک‌ هشتم‌ نزديک‌ مى‌شود. شاگردان‌ کوبى‌کان‌ براى‌ صعود تنها به‌ يک‌ تساوى‌ مقابل‌ کره‌جنوبى‌ نياز دارند.
سرمربى‌ تيم‌ملى‌ سوئيس‌ پس‌ از پيروزى‌ تيمش‌ مقابل‌ توگو مى‌گويد: "مى‌بايست‌ پيروز مى‌شديم. توگو تيم‌ خوبى‌ بود اما ما با تاکتيک‌ مناسب‌ برابر اين‌ تيم‌ که‌ نشان‌ داد از قدرت‌ و آمادگى‌ بالايى‌ برخوردار است‌ به‌ برترى‌ رسيديم. بازيکنان‌ توگو قدرت‌ بدنى‌ بالايى‌ داشتند اما بازيکنان‌ من‌ از هر نظر بهتر و موفق‌تر بودند. با اين‌ پيروزى‌ مى‌توانيم‌ با آرامشى‌ بيشتر با کره‌ بازى‌ کنيم..."
فري: بازيکنان‌ توگو خوب‌ بازى‌ کردند...
* الکساندر فرى‌ مهاجم‌ تيم‌ملى‌ سوئيس‌ که‌ اولين‌ گل‌ تيمش‌ را وارد دروازه‌ توگو مى‌کند مى‌گويد:
"مى‌گفتند بازى‌ با توگو سخت‌ نيست‌ اما در زمين‌ بازى‌ با هر حريفى‌ سخت‌ است. بازيکنان‌ توگو خيلى‌ خوب‌ بازى‌ کردند. در فاصله‌ بين‌ دونيمه‌ کوبى‌کان‌ از ما خواست‌ به‌ گل‌ نيمه‌ اول‌ اکتفا نکنيم‌ و گل‌هاى‌ بيشترى‌ بزنيم‌ تا با خيال‌ راحت‌ به‌ جنگ‌ کره‌اى‌ها برويم..."
بسيارى‌ سوئيس‌ را با فرانسه‌ سال‌ 1998 مقايسه‌ مى‌کنند. "ميشل‌ پون" کمک‌ مربى‌ اين‌ تيم‌ مى‌گويد: "سوئيس‌ از قدرت‌ بالايى‌ برخوردار است‌ و حريفان‌ ما بايد اين‌ را باور کنند. ما امروز يک‌ تيم‌ بزرگ‌ هستيم. در بازى‌ ما هيچ‌ ضعفى‌ نمى‌بينيد..."
تيم‌ اتوفيستر هم‌ باقدرت‌ مقابل‌ سوئيسى‌ها ظاهر شد. بازيکنان‌ اين‌ تيم‌ بارها دروازه‌ سوئيس‌ را تهديد کردند اما در رويارويى‌ با دفاع‌ بسيار منظم‌ و منسجم‌ اين‌ تيم‌ موفق‌ نبودند.
پس‌ از اين‌ بازى‌ اتوفيستر از شکست‌ بازيکنانش‌ اظهار تأسف‌ مى‌کند. "مى‌توانستيم‌ بهتر نتيجه‌ بگيريم‌ اما بايد شرايط‌ و امکانات‌ را هم‌ درک‌ کنيم. با اين‌ حال‌ فرصت‌هاى‌ زيادى‌ را از دست‌ داديم..."
توگو با اين‌ شکست‌ ديگر هيچ‌ شانسى‌ براى‌ صعود به‌ مرحله‌ يک‌هشتم‌ ندارد.

دیگه غزل نمی گم

من دیگه غزل نمیگم واسه تو

اشکامو هدر نمی دم واسه تو

 تو دقیقه های تلخ انتظار چه می دونی چی کشیدم واسه تو؟

 من می خوام دیگه فراموشت کنم

تو بمون با اون غرور لعنتی

 قبل رفتنم ولی بزار بگم خیلی سنگی!خیلی بی محبتی!

 بعد از این کاری به من نداشته باش 

این روزها،روزهای تردید منه!!

 نمی خوام مثل همیشه رد بشم،وقت امتـــــحان دل بریدنه!

 من می خوام تمومه خاطرهامو دستهای حادثه پرپر بکنه

بزار این جدایی همیشگی،دیگه این قصه رو باور بکنه!!

دلم می خواد (مریم حیدر زاده)        

دلم می خواد که پبشتون یه روزی زانو بزنم

شما تو قایق بشنید من ولی پارو بزنم

دلم می خواد یه روزی که رد می شید از تو کوچمون

فقط بذارید بیام و کوچه رو جارو بزنم

دلم می خواد ناز کنید و طبق طبق من بخرم

ساز دل دیوو نمو با تارای مو بزنم

گیسوی نازتون مثِ شبای یلدا می مونه

کاش بذارید فقط یه دور تو شبِ گیسو بزنم

                                                            

من سکوت خویش را گم کرده ام

من سکوت خویش را گم کرده ام

                                    لاجرم در این هیاهو گم شدم

                                                                   من که خود افسانه می پرداختم

عاقبت افسانه مردم شدم

                                   ای سکوت ای مادر فریادها

                                                                    ساز جانم از تو پر آوازه بود 

 تا در آغوش تو راهی داشتم

                                  چون شراب کهنه شعرم تازه بود

                                                                    در پناهت برگ و بار من شکفت

تو مرا بردی به شهر یاد ها

                                  من ندیدم خوشتر از جادوی تو

                                                                     ای سکوت ای مادر فریاد ها

گم شدم در این هیاهو گم شدم

                                  تو کجایی تا بگیری داد من

                                                                     گر سکوت خویش را می داشتم

زندگی پر بود از فریاد من

دروغ نه

به خودم چرا ،

اما به تو که نمی توانم دروغ بگویم..

می دانم برنمی گردی

می دانم که چشمم به راه ِ خنده های تو خواهد خشکید

می دانم که در تابوت ِ همین ترانه ها خواهم خوابید

می دانم که خط ِ پایان ِ پرتگاه ِ گریه ها ، مرگ است..

اما هنوز که زنده ام !!!

پس چرا چراغ ِ خواب های ام را خاموش کنم ؟

پس چرا به خودم دروغ نگویم ؟

من بودن ِ بی رؤیا را باور نمی کنم

من تازه به سایه سار ِ سوسن و صنوبر رسیده ام

تازه فهمیده ام که رؤیا ، نام ِ کوچک ِ ترانه است

تازه فهمیده ام که چقدر انتظار ِ آن زنِ سرخپوش زیبا بود

تازه غربت ِ صدای فروغ را حس کرده ام ...

پس کنار ِ خیال ِ تو خواهم ماند.

مگر فاصله ی من و خاک چیزی بیش از چهار انگشت گلایه است ؟

بعد از سقوط ِ ستاره آنقدر می میرم،

که دل ِ تمام ِ مردگان ِ این کرانه خنک شود..

ولی هر بار که دست های تو  ــ یا دست های دیگری، چه فرق می کند ؟ ــ

ورق های کتاب ِ مرا ورق بزنند

زنده می شوم و شانه ام را تکیه گاه ِ گریه می کنم..

اما از یاد مبر

درین روز های نا شاد ِ دوری و درد

هیچ شانه ای تکیه گاه ِ رگبار ِ گریه های من نبود

                                                                     هیچ شانه ای... 

باور کن این قصه را

هنوز باور این قصه ممکن است آری
که دل به قیمت یک اعتماد بسپاری
هنوز می شود انگار شانه ای بخشید
به یک تفکر ابری به چشم رگباری
هنوز می شود از آن نگاه نافذ خواند
به خاطرات گذشته توجهی داری
زخط فاصله-شاید گرفت فاصله ای
اگر به دل دل پاهات گوش نسپاری
تصادف غزل و لب تصادفی زیباست
اگر ز بستن لبهات دست برداری
هنوز می شود اما خود خودت باشی
بشو!که بگذری از این فصول نا چاری
چقدر مرد تر از مرد پر غروری تو
مرا که زن ترم از زن به سجده میاری
به قد کشیدن من یک نگاه کافی باش
فقط نگاهی و یک جمله دوستم داری

جاده

جاده از هوش رفت
من از تو
کوه هم که باشم به تو نمی رسم
آدم که هیچ!
سیل برای برگشتنت بود که بردت
حالا...
فاصله یعنی تکرار نبودنها
فکر نکن عادت میکنم
هر شب نبودنت را
در سلولهایم خط میکشم
تا بیایی وبدانی
دل یکپا دارد.

چاکرتیم داداش

تعرفه های جدید

خدا رفتگان شما رو هم؟

 

مايلى‌کهن: فشار مردم‌ و مطبوعات‌ مانع‌ بازى‌ کردن‌ دايى‌ شد. برانکو نه‌ علم‌ روز داشت، نه‌ علم‌ شب!

موبايلش‌ روى‌ پيغام‌گير است‌ و پيغام‌ها را گوش‌ مى‌کند. اگر طرف‌ مقابل‌ از روزنامه، خبرگزارى‌ و... باشد سعى‌ مى‌کند جواب‌ ندهد. ديروز به‌ طور اتفاقى‌ محمد مايلى‌کهن‌ سرمربى‌ اسبق‌ تيم‌ملى‌ فوتبال‌ کشورمان‌ را در راهروهاى‌ سازمان‌ تربيت‌بدنى‌ ديديم. پس‌ از احوالپرسى‌ به‌ اتاق‌ محل‌ کارش‌ رفتيم‌ و دقايقى‌ با او گپ‌ زديم‌ البته‌ مايلى‌کهن‌ خيلى‌ اصرار داشت‌ که‌ صحبت‌هايش‌ چاپ‌ نشود اما بالاخره‌ رضايت‌ داد تا اين‌ گفتگو را به‌ رشته‌ تحرير درآوريم.
قبل‌ از جام‌جهانى‌ صحبت‌ از اين‌ بود که‌ ما در حد تيمهاى‌ پرتغال‌ و مکزيک‌ نيستيم‌ و مى‌رويم‌ که‌ از حيثيت‌ فوتبال‌مان‌ دفاع‌ کنيم‌ اما واقعاً‌ بعد از اين‌ دو بازى‌ متوجه‌ شديم‌ مى‌شد از آنها امتياز گرفت.
بله‌ دقيقا همينطور است، وقتى‌ اين‌ 2 بازى‌ را مرور مى‌کنيم‌ درمى‌يابيم‌ که‌ مى‌توانستم‌ نمايش‌ به‌ مراتب‌ بهترى‌ را ارايه‌ دهيم‌ و حتى‌ مى‌توانستيم‌ از هر دو حريف‌ امتياز بگيريم. خدا وکيلى‌ در گروه‌ خوبى‌ قرار داشتيم‌ و مى‌شد با تدبير، هوشيارى‌ وبرنامه‌ريزى‌ به‌ دور بعدى‌ صعود کرد اما متأسفانه‌ آقايان‌ قبل‌ از اعزام‌ به‌ جام‌جهانى‌ اصلاً‌ به‌ فکر بردن‌ تيمى‌ در حد و اندازة‌ اين‌ مسابقات‌ نبودند. شايد تصور مى‌کردند مى‌رويم‌ آلمان‌ آن‌ جا هم‌ تيمها مثل‌ تورنمنت‌ ال‌ جى‌ و ... مى‌آيند و ما راحت‌ بازى‌ مى‌کنيم...
مشکل‌ اساسى‌ ما چه‌ بود؟
در واقع‌ ما مشکلات‌ بسيار زيادى‌ داشتيم‌ تيم‌ ما خوب‌ تدارک‌ نشد، بازيهاى‌ تدارکاتى‌ مناسب‌ نداشتيم. شما روند تمرينات‌ تيم‌ملى‌ را قبل‌ از سفر به‌ آلمان‌ مرور کنيد واقعاً‌ تيمى‌ که‌ مى‌خواهد به‌ رقابتهاى‌ معتبر و بزرگى‌ مثل‌ جام‌جهانى‌ برود اينطورى‌ تدارک‌ مى‌شود؟ تيم‌ ما از نظر جسمانى‌ هم‌ شديداً‌ مشکل‌ داشت. خيلى‌ متأسفم‌ آقايانى‌ که‌ تيم‌ملى‌ در اختيارشان‌ بود به‌ جاى‌ پرداختن‌ به‌ مسائل‌ اساسى‌ فقط‌ دنبال‌ حاشيه‌ها بودند.
ارزيابى‌ شما از نظر فنى‌ روى‌ نفرات‌ چه‌ بود؟ جاى‌ خالى‌ چه‌ کسى‌ را در آلمان‌ احساس‌ مى‌کرديد؟
ما چيز خاصى‌ ارايه‌ نکرديم‌ متأسفانه‌ هر گاه‌ کارشناسان‌ مى‌خواستند مشکلات‌ تيم‌ملى‌ را بازگو کنند به‌ آنها انگ‌ زدند... و همين‌ باعث‌ شد مشکلات‌ تيم‌ملى‌ پنهان‌ بماند البته‌ بنده‌ همواره‌ قبل‌ از جام‌جهانى‌ ايرادها را بازگو کردم‌ واقعاً‌ جاى‌ نفراتى‌ مثل‌ سيدجلال‌ حسيني، بادامکي، مبعلي، پژمان‌ منتظري، سپهر حيدرى‌ و... در تيم‌ملى‌ خالى‌ بود. تيم‌ملى‌ مال‌ اين‌ جوانهاى‌ انرژيک‌ است‌ نه‌ مسن‌ها.
شما جاى‌ برانکو بوديد از دايى‌ استفاده‌ مى‌کرديد؟
من‌ هيچ‌ وقت‌ نمى‌توانم‌ جاى‌ برانکو باشم‌ چون‌ او همان‌ کسى‌ بود که‌ آقايان‌ مى‌خواستند ضمن‌ آن‌ که‌ من‌ به‌ افرادى‌ ميدان‌ مى‌دهم‌ که‌ جوان، انرژيک‌ و آماده‌ باشند.
به‌ نظر شما دليل‌ بازى‌نکردن‌ او مقابل‌ پرتغال‌ چه‌ بود؟
من‌ خودم‌ فوتباليست‌ بودم‌ و اين‌ شرايط‌ را درک‌ مى‌کنم. فوتباليست‌ تحت‌ هر شرايطى‌ دوست‌ دارد بازى‌ کند(حتى‌ اگر ميزان‌ آمادگى‌ بازيکن‌ پائين‌ باشد) ضمن‌ آن‌ که‌ فشار مطبوعات‌ و مردم‌ هم‌ در عدم‌ حضور دايى‌ مقابل‌ پرتغال‌ بى‌تأثير نبود.
به‌ نظر شما آيا فدراسيون‌ نبايد قبل‌ از بازى‌ با آنگولا، برانکو را برکنار و يک‌ مربى‌ ايرانى‌ را جايگزين‌ او مى‌کرد که‌ حداقل‌ تغييراتى‌ در روند تيم‌ ايجاد شود؟
برانکو را براى‌ چه‌ چيزى‌ عوض‌ کند؟ مگر برانکو سرمربى‌ تيم‌ ايران‌ است‌ که‌ او را عوض‌ کنند؟ او کاره‌اى‌ نيست‌ خود آقايان‌ هستند که‌ تيم‌ ارنج‌ مى‌کنند. اگر قرار است‌ کسى‌ عوض‌ شود بايد افرادى‌ عوض‌ شوند که‌ تيم‌ را ارنج‌ کردند!
در مورد آنگولا چه‌ نظرى‌ داريد؟
آنگولا کجاى‌ رنکينگ‌ فيفاست؟ مگر نه‌ اين‌ است‌ که‌ تيم‌ چهارم‌ آفريقاست‌ و در مکان‌ 40 تا 50 رنکينگ‌ است. آيا آنها را مقابل‌ مکزيک‌ و پرتغال‌ ديديد؟ مگر ما در مکان‌ بيستم‌ نبوديم‌ آقايان‌ مرتب‌ "پز" مى‌دادند که‌ ما در مکان‌ دوم‌ آسيا هستيم‌ حالا ديديد رنکينگ‌ هيچ‌ امتيازى‌ به‌ ما اضافه‌ نکرد و همه‌ ارزش‌ تيمها در ميدان‌ مسابقه‌ نمايان‌ شد. واقعاً‌ وقتى‌ يادم‌ مى‌افتد که‌ در برابر مکزيک‌ و پرتغال‌ آنجورى‌ باختيم‌ قلبم‌ درد مى‌گيرد. آخر آنها خيلى‌ قوى‌ نبودند ما مى‌توانستيم‌ با اين‌ دو حريف‌ که‌ تکنيکى‌ هستند خيلى‌ بهتر نتيجه‌ بگيريم‌ اتفاقاً‌ ما مقابل‌ آنگولا، ساحل‌ عاج‌ و غنا مشکل‌ داريم‌ چون‌ آنها هم‌ تکنيکى‌ هستند هم‌ فيزيکي.
مشکل‌ هافبکهاى‌ ما چه‌ بود؟
هافبک‌ها توپ‌گير نبودند قدرت‌ دريبل‌ هم‌ نداشتند. معدنچى‌ بازيکن‌ خوبى‌ است‌ اما او نمى‌تواند به‌ راحتى‌ از يار مستقيم‌ خود عبور کند. به‌ نظر من‌ بايد از شجاعي، کاظميان، مبعلى‌ و کريمى‌ در مرکز ميدان‌ استفاده‌ مى‌شد چون‌ هم‌ تکنيکى‌ هستند هم‌ قلدر و سرعتي. شما ديديد وقتى‌ خطيبى‌ آمد با نيروى‌ جوانى‌اش‌ چه‌ فشارى‌ به‌ حريف‌ وارد کرد حتى‌ در مورد سهراب‌ بختيارى‌زاده‌ هم‌ معتقدم‌ يا او را نبايد مى‌برديم‌ يا اينکه‌ از او به‌ عنوان‌ يار اصلى‌ استفاده‌ مى‌کرديم. اگر قبل‌ از جام‌جهانى‌ انتقاداتى‌ از سوى‌ مربيان‌ ايرانى‌ مطرح‌ مى‌شد برانکو و دوستانش‌ مى‌گفتند شماها علم‌ نداريد. اما حالا مشخص‌ شد که‌ خود او مشکل‌ داشته‌ است. آقاى‌ برانکو نه‌ علم‌ روز داشت‌ نه‌ علم‌ شب. او فقط‌ پولش‌ را مى‌گيرد و مى‌رود. تيم‌ را فرد ديگرى‌ ارنج‌ مى‌کرد و او بايد پاسخ‌ بدهد.

ادعاى‌ عجيب‌ سرمربى‌ پرتغال ‌اسکولاري: قدرت‌ بدنى‌ ايرانى‌ها حرف‌ نداشت!

در حالى‌ که‌ طى‌ روزهاى‌ اخير کارشناسان‌ فوتبال‌ کشورمان‌ ضعف‌ بدنى‌ و ناآماده‌ بودن‌ بازيکنان‌ را به‌ عنوان‌ دليل‌ اصلى‌ کسب‌ نتايج‌ ضعيف‌ تيم‌ملى‌ در رقابت‌هاى‌ جام‌جهانى‌ و حذف‌ زودهنگام‌ ايران‌ از اين‌ تورنمنت‌ قلمداد کرده‌اند، سرمربى‌ برزيلى‌ تيم‌ملى‌ پرتغال‌ ادعاى‌ جالبى‌ را در اين‌ زمينه‌ مطرح‌ کرد مبنى‌ بر اينکه‌ بازيکنان‌ ايران‌ از نظر قدرت‌ بدنى‌ او و تيمش‌ را تحت‌ تأثير قرار دادند. لوئيس‌ فيليپه‌اسکولارى‌ در مصاحبه‌ با روزنامه‌ آبولا گفت: اعتراف‌ مى‌کنم‌ که‌ مجموعه‌ تحت‌ تعليم‌ من‌ از لحاظ‌ قدرت‌ بدنى‌ مقابل‌ ايرانى‌ها کم‌ آورده‌ بود و اين‌ امر مرا به‌ شدت‌ ناراحت‌ و عصبانى‌ کرده‌ بود و در صورتيکه‌ ما در 20 دقيقه‌ نخست‌ نيمه‌ دوم‌ به‌ گل‌ نمى‌رسيديم‌ مسلماً‌ ايرانى‌ها بر ما غلبه‌ مى‌کردند.
فيل‌ بزرگ‌ در ادامه‌ افزود: ايران‌ در بازى‌ دوم، حسابى‌ ما را خسته‌ کرد و شايد اين‌ مسئله‌ در بازى‌ حساس‌ ما مقابل‌ مکزيک‌ تأثيرات‌ منفى‌ دربر داشته‌ باشد.
اسکولارى‌ در پايان‌ گفت: ايران‌ با اين‌ وضعيت‌ مى‌تواند مقابل‌ آنگولا نتيجه‌ خوبى‌ را کسب‌ نموده‌ و با خوشحالى‌ جام‌ را ترک‌ نمايد.

عکسها  واختراعات جالب

Horse Chases Dog
ادامه نوشته

اي تنها منجي من ، مرا تنها مگذار (تقدیم به تنها پرنده آسمون قلبم پرنده ای که رسیدن به او محال است)

اي تنها منجي من ، مرا تنها
مگذار ، اگر آسمان شوي برايت زمين خواهم شد تا به رويم بباري ، براي چشمان
معصومت نگاه خواهم شد و براي گوشهايت صدا ، براي نفسهايت گلو خواهم شد و
در رگهايت از خون خود خواهم دميد ، و پس از مرگت نيز براي جسد ت كفن خواهم
شد ، مرا تنها مگذار ، مرا تنها مگذار  .  روزي كه خداوند تو را مي آفريد
از او زمان مرگت را پرسيدم ! ميداني چرا ؟ براي اينكه پيش از تو بميرم و
هيچ گاه مرگت را نبينم . ميخواهم تا هميشه برايم زنده باشي تا هميشه  .  تو
ديگر تنها نيستي ، خانه اي خواهم ساخت برايت ، از استخوانهايم برايش ستون
و از پوستم برايش سقفي ، قلبم را با برق شكاف ميان سينه هايت ميشكافم واز
گرمي خون رگهايم براي شبهاي تاريك تنهاييت آتشي مي افروزم و تا هميشه در
كنارت ميسوزم تا هميشه  . . . و در عوض فقط از تو ميخواهم گونه هاي خيسم را
پاك كني  .

تقدیم به کسی که معشوق اصلی من برای نوشتن بود کسی که رسیدن به او با خداست

تقدیم به کسی که معشوق اصلی من برای نوشتن بود ...... کسی که نامش زیباترین نامهاست.. و یادش دل انگیزترین یاد ها خواهد بود......... وبا تشویق هایش مرا به سرزمین رویاهای عاشقانه برد...


 

به امید اینکه بتوانم ذره ای از حمایتش را جبران کنم.

گریه کردم (تقدیم به تو تنها ترین تنهای من که ریسدن به او محال است)

www.golbarg.ir

گریه کردم تا بدونی زندگی بی غم نمیشه

اگه دستمو بگیری از غرورت کم نمیشه

ساکت و صبور . عاشق اما حوصله نداری

پیش حرفای دل من حرف عشق کم می یاری

لحظه ها تلخ و حقیرند وقتی که قهری با دل من

کاش از چشمات یه جاده خیزد از دل تو تا دل من

ای که لحظه هامو بردی تو خیالت به اسیری

نکنه بیای دوباره بهونه ی تازه بگیری

من سبد سبد صداقت به دل تو هدیه کردم

نکنه بیا بگی می رم و برنمی گردم

خوب می دونی نمی تونم بی چشات دووم بیارم

اما از اون دل سنگت گله دارم گله دارم

گرفتاری (تقدیم به تنها هستی من که رسیدن به او محال است)

باید گرفتارم شوی تا من گرفتارت شوم

از جان و دل یارم شوی تا من خریدارت شوم

من نیستم چون دیگران بازیچه ی بازیگران

اول به دام آرم تو را وانگه خریدارت شوم

 

تنها ترین (تقدیم به تنها ستاره قلبم که رسیدن به او با خداست)

تنهاترین مسافر در شهر آسمانم 

آواره ی  زمینم گم کرده ی زمانم

بغض غریب و هم فریاد بی صدایم

دریای بیقرارم فریاد بی تمامم

چنگ ترین چنگم

تا کی ترانه خواند

من در میان من ها

چون بهت می فشانم

پیوسته در کنارم چون سایه نقش بسته

یا سر به سایه ام نه..یاد نزد خود بخوانم

عاشقی

چقدر سخته تو چشماي کسي که قلبتو بهش دادي و به جاش يه زخم هميشگي به دلت داده ، زل بزني و به جاي اينکه لبريز از نفرت بشي حس کني هنوزم ديوونشي و دوستش داري!! 
 چقدر سخته که دلت بخواد سرتو باز به ديواري تکيه بدي که يه بار زير آوار غرورش همه ي وجودت له شده !!

چقدر سخته که تو خيالاتت ساعت ها باهاش حرف بزني ولي وقتي ديديش هيچي جز سلام نتوني بگي!!

 چقدر سخته که وقتي پشتت بهشه دونه هاي اشک گونه تو خيس کنه اما مجبور باشي بخندي تا نفهمه هنوز...

عاشقي؟ پس گوش كن !

بدان، عاشق به اميد عشقش زندست .

 بدان، يه عاشق،عاشق كشي بلد نيست .

بدان، يه عاشق هرگز دروغ نميگه مخصوصاً به عشقش .

 بدان، اگه به كسي دروغ گفتي يعني اون رو كشتي .

 اگه عشقت رو دوست داري هرگز به اون قول نده.

خجالت و غرور رو بذار كنار اگه دوسش داري بهش بگو ،به ساده ترين شكلي كه بلدي يا ميدوني كه ميفهمه كه دوسش داري

 كسي مي تواند به پاي عشق بميرد كه پيش از آن در زندگي پيش چشمانش مرده باشد ...
Hosted by FreeImageHosting.net Free Image Hosting Service

دل شکستن

هيچکس نمي تونه به دلش ياد بده که نشکنه ...!

 ولي حداقل مي تونه يادش بده که وقتي شکست لبه تيزش دست اوني رو که شکستتش نبره.........

کمک کمک کمک کمک کمک کمک کمک کمک کمک کمک

دختري به کلیه گروه خوني (((او مثبت ))) نياز فوري دارد . از كساني كه ميتوانند كمكي كنند خواهشمندیم خيلي فوري با اين شماره تماس بگيرند . ۰۹۱۵۵۴۷۴۳۲۴ چشم به ياري شما دوخته ايم. از دوستان وبلاگنويس صميمانه و عاجزانه تقاضا دارم اين اطلاعيه را در وبلاگشان درج كنند و در ليست مسنجر خود سند تو آل كنند . شايد شما بتوانيد در اين امر قدم خيري بر داريد . يادتان نرود . جان انساني در خطر است چو عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار

متقاضيان سيم كارت 360 هزار توماني؛براي دريافت سيم كارت بايد به محل ثبت نام مراجعه كنند

متقاضيان سيم كارت‌‏هاي 360 هزار تماني بر اساس اولويت مي‌‏توانند به دفاتر محل ثبت نام خود مراجعه و سيم كارت دريافت نمايند.
مازيار كشاورز ، معاون فني شركت پست ايران ، درگفت و گو با خبرنگار ايلنا ، با بيان اين كه كليه پرسنل پست آمادگي كامل براي تحويل سيم كارت به مشتركين دارند، اظهارداشت: براي سهولت در دريافت سيم كارت مشتركين و جلوگيري از ازدحام و تجمع متقاضيان ، تمامي دفاتر و واحدهاي پستي در سراسر كشور در آماده‌‏باش به سر مي‌‏برند تا سيم كارت‌‏ها را براساس اولويت قرعه‌‏كشي انجام شده به متقاضيان تحويل دهند، با بيان اين كه بالغ بر هزار واحد پستي در سراسر كشور وجود دارد ، گفت: دفاتر خدمات ارتباطي ، آژانس‌‏هاي پستي و واحدهاي اصلي پست در روزهاي تعيين شده از سوي شركت ارتباطات سيار و طبق ساعات كاري خود ، سيم كارت‌‏ها را به ثبت نام كنندگان تحويل مي‌‏دهند.
كشاورز ، با تاكيد بر اين كه ثبت نام‌‏كنندگان با مراجعه به محل ثبت نام ، سيم كارت‌‏ها را دريافت نمايند ، يادآور شد: در سال‌‏هاي گذشته تنها چند واحد پستي در سطح كشور آمادگي اين كار را داشت ، اما با تمهيدات انديشيده شده توسط شركت پست ، كليه واحدهاي پستي در سراسر كشور اين امكان را خواهند داشت كه به راحتي پاسخگوي مردم باشند.
گفتني است ، دوره نخست واگذاري سيم كارت‌‏هاي ثبت نامي 360 هزار توماني بر اساس اولويت‌‏بندي و قرعه‌‏كشي انجام شده، از 30 خردادماه آغاز خواهد شد

ورود گوشي نوكيا مدل N72 به بازار


ايتنا - شركت نوكيا اعلام كرد عرضه تلفن همراه مدل N72 را كه در واقع يك كامپيوتر چندرسانه‌اي زيبا و جذاب است، به بازارهاي جهاني آغاز كرده است. اين بسته بندي فشرده كه به رنگ‌هاي صورتي مرواريدي و مشكي براق عرضه، از قابليت و عملكرد مركزي چند رسانه اي بالايي برخوردار بوده و در طرحي بسيار زيبا ارائه مي‌شود.
از جمله امتيازات اين مدل گوشي همراه مي توان به عكسبرداري چندكاره، سرگرمي و استفاده شخصي براي كساني نام برد كه براي مد روز و عملكرد بالا ارزش خاصي قائلند. گوشي همراه N27 نوكيا در واقع يك دستگاه چند رسانه اي قدرتمند و در عين حال شكيل است كه مجهز به يك دوربين 2 مگا پيكسل و امكان پخش موزيك ديجيتال يكپارچه مي باشد. از جمله امكانات ديگر آن مي توان به كليد مخصوص شكار صحنه ها، يك كليد مخصوص پخش موزيك، يك مرور يكپارچه، راديوي اف. ام. و نيز پشتيباني از راديوي تصويري اشاره كرد.

به گفته "پكا پوجاكاليو"، نايب رييس بخش "كامپوترهاي چندرسانه اي" نوكيا، مدل تلفن همراه N72 تعهد شركت ما را در عرضه عملكرد قدرتمند مدل هاي Nseries به مردم مناطقي كه زير پوشش وسيع شبكه EDGE/GSM هستند به بهترين شكل نشان مي دهد. وي مي افزايد: " مدل تلفن همراه N72 به مصرف كننده اين امكان را مي دهد كه دستگاه چند رسانه اي خود را براي تطبيق با سلايق شخصي تغيير دهد از جمله موزيك، تصوير و يا محتواي سرگرمي كه همگي آنها در قالب يك طرح شكيل باعث احساس غرور مالك آن مي شود."
راه رفتن، صحبت كردن و لذت بردن از موزيك
با گزينه اي از موزيك هاي ديجيتال، آهنگ هاي مورد علاقه خود را در داخل تلفن همراه نوكياي مدل N72 ذخيره كرده هنگام پياده روي از پخش ديجيتال يكپارچه آن لذت ببريد. با فشار دكمه پخش موزيك مي توانيد دسترسي مستقيم به آهنگ هاي دلخواه خود داشته باشيد. با انتخاب آهنگ هاي مورد دلخواه از سي دي يك فهرست تهيه كرده سپس آنرا با استفاده از دستگاه "كنترل موزيك" كه در بسته كامپيوتر شخصي نوكيا گنجانده شده است به گوشي همراه N27 انتقال دهيد.
تهيه اسلايد و عكس و فيلم
گوشي تلفن مدل N72 خود را پس از باز كردن روكش لنزهاي فعال به يك دوربين ديجيتال تبديل كرده و با استفاده از صفحه نمايشگر رنگي 2.1 اينچي عكس مورد نظر خود را بگيريد. دوربين 2 مگا پيكسلي (1600 x 1200 پيكسل) شامل يك فلاش يكپارچه است كه در شرايط نور كم گرفتن عكس را راحت مي كند. تنها با يك كليك عكس ها و يا كليپ هاي ويدئويي را گرفته و سپس يك كلكسيون شخصي از گالري ثصاوير از طريق اديتور يكپارچه ويدئو و عكس تهيه كنيد. از طريق گزينه "دلخواه" عكس ها را چاپ و يا آنها را به يك كامپيوتر شخصي انتقال دهيد. در اين حالت مي توانيد به طور مشترك و آنلاين از طريق انترنت از عكس ها استفاده كنيد.
يك هد بند و مچ بند همرنگ همراه با گوشي تلفن مدل N72 به خريداران عرضه مي شود.

عرضه تلفن همراه نوكيا مدل N72 به بازارهاي مهم و كليدي دنيا از جمله در كشورهاي خاور ميانه و افريقا، روسيه، اروپاي شرقي، سرزمين اصلي چين، هند، اندونزي، سنگاپور، تايلند و ويتنام آغاز شده است.

تقدیم به تمامی زن ذلیلان

شما میوه کدام درخت هستید؟ (با توجه به روز تولدتان)

( 24 خرداد تا 4 تیر) درخت سیب ( عشق)

فردی آرام، گاهی اوقات خجالتی، بسیار جذاب و دلربا با رفتاری مناسب و سنجیده، ماجراجو و بی باک، حساس و ... دوست دارید که دیگران را دوست داشته باشید و سایرین هم شما را دوست داشته باشند. با وفا، حساس و بسیار بخشنده و با استعداد. شما عاشق بچه ها هستید.

( 25 اردیبهشت تا 3 خرداد) ( 22 آبان تا 1 آذر) درخت ون ( بلند پروازی)

فوق العاده جذاب، پرانرژی، خودجوش و پر مسئولیت هستید.انتقاد را دوست ندارید. جاه طلب، بلند پرواز، باهوش، مستعد و قابل اطمینان هستید. به پول اهیمت می دهید. خواستار توجه از سوی دیگران هستید و به پشتوانه و حمایت احساسی نیاز دارید.

(22 آذر تا 1 دی) درخت راش ( خلاقیت)

فردی با سلیقه،کسی که به ظاهر خودش اهمیت زیادی می دهد. یک برنامه ریز خوب برای زندگی و کار و مسائل اقتصادی، فردی که بدون لزوم بی گدار به آب نمی زند. منطقی و مونس و یاری بی نظیر در زندگی به شمار می روید.

(26 تیر تا 4 مرداد) ( 25 دی تا 3 بهمن) درخت سرو ( اعتماد به نفس)

فردی با توان و قدرت فوق العاده، کسی که می داند چطور خود را با شرایط مختلف در زندگی وفق بدهد.هدیای غیر منتظره را دوست دارد و از سلامتی بدنی برخوردار است. خجالتی نیست و اعتماد به نفس دارد. سخنرانی برجسته، فردی مصمم و با اراده، کمی عجول و بی طاقت و دوست دارد که دیگران را تحت تأثیر قرار بدهد. با استعداد، سخت کوش و اغلب خوش بین است و قادر است سریع تصمیم بگیرد.

(15 تا 24 اردیبهشت) ( 12 تا 21 آبان) درخت شاه بلوط ( درستکاری)

هیکل و اندامی خارق العاده، پرابهت، حس عدالت خواهی بالا، یک طراح و سیاستمدار است. به راحتی آزرده خاطر می شود. بسیار حساس، کوشا، گاهی اوقات برتر از دیگران عمل می کند و گاهی در ارتباطات خود با سایرین سوء تفاهم برایش بوجود می آید. خانواده مدار و از لحاظ فیزیکی روی فرم است.

(14 تا 23 مرداد) ( 9 تا 18 بهمن) درخت سدر ( وفاداری)

فردی قوی، عضلانی، انعطاف پذیر، کسی که آنچه زندگی به اجبار به او می دهد می پذیرد و اما لزوماً آن را دوست ندارد. سعی می کند ساده و خوش بین باشد.دوست دارد از نظر مالی مستقل عمل کند. مهربان و عاطفی، از تنهائی متنفر، با وفا و گاهی اوقات هم به زودی عصبانی می شود. با احتیاط، تحصیل علم و دانش و کمک به دیگران را دوست دارد.

(16 تا 25 تیر) ( 12 تا 24 دی) درخت نارون ( بزرگواری)

قیافه و ظاهری خوب دارد و در پوشیدن لباس خوش سلیقه است. تقاضا و خواسته های او در حد اعتدال است. کم ادعا است و اشتباهات را فراموش نمی کند. با نشاط و سرزنده است و دوست دارد راهنمایی بشود اما نه اینکه از دیگران اطاعت کند. شریکی درستکار و با وفا و دوست دارد برای سایرین تصمیم بگیرد. بزرگوار و نجیب، سخاوتمند و شوخ طبع و فردی کارآمد است.

( 14 تا 23 خرداد) ( 12 تا 21 آذر) درخت انجیر ( حساسیت)

فردی مستقل، درستکار، با وفا که از ضد و نقیض گویی و بحث متنفر است. زندگی و دوستانش را دوست دارد. از بچه ها و حیوانات لذت میبرد. اجتماعی و شوخ طبع است و دوست دارد که بعد از ساعت های طولانی کار سخت استراحت کند و از استعداد هنری و هوش بالایی برخوردار است.

(5 تیر تا 15 تیر) ( 2 تا 11 دی) درخت صنوبر ( رمز و راز)

فوق العاده با سلیقه است و نمی تواند تنش و فشار عصبی را تحمل کند. زیبایی را دوست دارد. گاهی افسرده می شود. سرسخت و لجباز است و به همان نسبت که دوست دارد نزدیکان خود را حمایت و مراقبت کند با افراد غریبه هم به همان شکل رفتار میکند. نسبتاً کم ادعا، سخت کوش، با استعداد، فداکار، دور از خودپسندی و فردی که دوستان زیادی دارد و بسیار قابل اعتماد است.

( 24 شهریور تا 3 مهر) ( 22 تا 30 اسفند) درخت فندق ( خارق العادگی)

جذاب و گیرا، شوخ طبع، بسیار فهمیده و فردی که می داند چطور روی دیگران تأثیر ماندگار داشته باشد. در امور اجتماعی، فعال، مردمی و اغلب اوقات دمدمی مزاج، درستکار، کمال گرا و در رعایت عدل و انصاف قاضی خوبی است.

( 13 تا 22 شهریور ) ( 11 تا 21 اسفند) درخت لیمو ترش ( شک و تردید)

یا هوش و سخت کوش است و آنچه را زندگی به او می دهد می پذیرد. البته بعد از آنکه سعی می کند شرایط بد را به خوب تغییر بدهد. از فشارهای عصبی نفرت دارد. از مسافرت و تعطیلات کوتاه لذت میبرد. ممکن است خشن به نظر بیاید اما واقعاً روحی لطیف دارد. همیشه آماده جانفشانی برای افراد خانواده و دوستان است. بسیار بااستعداد است اما برای استفاده و بهره بردن از آنها باید زمان پیدا کند. خصلت رهبری بالایی دارد و فوق العاده وفادار است.

( 4 تا 13 خرداد) ( 2 تا 11 آذر) درخت ممرز ( خوش سلیقگی)

زیباست و به اوضاع و احوال و ظاهر خود توجه دارد. خوش سلیقه و فداکار است وزندگی را تا جایی که ممکن باشد راحت می گیرد. زندگی را به سوی منطق و انضباط سوق می دهد. به دنبال مهربانی و تقدیر از دوستان است. تصمیم گیری برای او سخت است و فردی بسیار قابل اعتماد به شمار می رود.

( 11 تا 20 فروردین) ( 14 تا 23 مهر) درخت افرا ( استقلال فکری)

فردی معمولی نیست و سرشار از تصور و خلاقیت و ابتکار، خجالتی و تودار، بلندپرواز و مغرور است. متکی به نفس، به دنبال تجارب جدید و گاهی عصبی است اما حافظه و ذهنی قوی دارد و به آسانی یاد می گیرد و همیشه می خواهد اثری خوب روی دیگران داشته باشد.

( 23 شهریور) درخت زیتون ( عقل)

عاشق مهربانی و رأفت، منطقی و متعادل است و از خشونت دوری می کند. بردبار و شکیبا،با نشاط و سرزنده، آرام و عادل است و قلبی رئوف و مهربان دارد. از هرگونه بخل و حسادت دوری می کند. عاشق مطالعه است و از معاشرت با افراد آگاه و فرهیخته لذت می برد.

(24 مرداد تا 2 شهریور) ( 19 تا 30 بهمن) درخت کاج ( صلح وآشتی)

عاشق مصاحبت و شرکت در گفتگوهایی است که به توافق منجر بشود. باید در زندگی آرامش داشته باشد. عاشق کمک کردن به دیگران است و تخیلی پویا دارد. دوست دارد شعر بسازد و به مد علاقه ندارد. همیشه ملاحظه دیگران را می کند. با همه خیلی دوستانه رفتار می کند. احساسات لطیفی دارد و به عاطفه و اطمینان خاطر نیاز دارد.

( 1 تا 14 اردیبهشت) ( 5 تا 13 مرداد) ( 4 تا 8 بهمن) درخت سپیدار (تردید و عدم ثبات)

جذاب به نظرمی آید. با استعداد است.اما اعتماد به نفس بالایی ندارد. در مواقع لزوم بسیار شجاع است و به مهربانی و جوی خوشایند نیاز دارد. بسیار مشکل پسند و غالباً تنها است و طبعی هنرمندانه دارد. هماهنگ کننده خوبی است و به فلسفه علاقمند است. در هر موقعیتی قابل اعتماد است و به طور جدی در امور مشارکت دارد.

( 1 تا 10 فروردین) ( 4 تا 13 مهر) درخت زبان گنجشک ( حساسیت)

سرشار از جذابیت، با نشاط و سرزنده است و دوست دارد توجه دیگران را به خود جلب کند. عاشق زندگی، فعالیت و حتی پیچیدگی ها است. مستقل، خوش سلیقه، پراحساس،یار و هم صحبتی خوب است. کسی که تمایل به عفو و گذشت ندارد.

(21 تا 31 فروردین) ( 24 مهر تا 11 آبان) درخت گردو ( اشتیاق و شور)

نجیب و با دید وسیع نسبت به جهان، خودجوش و بلندپروازی او نامحدود است. فردی غیرقابل انعطاف، شریکی استثنائی اما بدقلق است. همیشه مورد علاقه نیست اما اغلب تمجید و تحسین می شود. مدیر و باهوش، بسیار پر حرارت اما گاهی اوقات مغرور است.

( 3 تا 12 شهریور) ( 1 تا 10 اسفند) درخت بید مجنون ( اندوه)

فردی که دوست دارد از فشارهای روحی دور باشد. زندگی خانوادگی را دوست دارد و سرشار از امید و رؤیا است. جذاب،بسیارمهربان،عاشق زیبایی، با استعداد زیاد در موسیقی، عاشق سفر به نقاط غیرمعمول،خستگی ناپذیر، غیرقابل پیش بینی، درستکار و فردی که می تواند تحت تأثیر قرار بگیرد اما نه هنگامی که در تنگنا باشد. حس ششم خوبی دارد و عاشق خنداندن دیگران است.
برگرفته از مجله خانواده - ترجمه: رویا جبلی سینگی

پاسخ به 4 سوال شايع خانم‌ها درباره عشق و حسادت

حسود هرگز نياسود ...يا عاشق؟
عشق به بهترين وجه مي‌تواند با گرمي محبت و نه با شدت درد اندازه‌گيري شود.
‌ترجمه: فرشاد كسرايي
الهه‌ عشق يك نيش دارد كه سم آن مي‌تواند شور عشق را لكه دار كند. آن نيش، گزش كوچك حسادت است كه به‌نظر مي‌رسد حتي شيرين‌ترين عشق‌ها را نيز همراهي مي‌كند. اين نيش اگر خيلي خفيف باشد، حتي مي‌تواند باعث پيشرفت عشق شود و حركت سريع زوجين از امنيت به يك رابطه زناشويي جذاب‌تر شود. اما در هر حال، حسادت اگر از كنترل خارج شود مي‌تواند سلامت روان و سلامت ازدواج شما را به مخاطره بيندازد. كجا و چگونه بايد خط قرمزي بر اين نيش عشق كشيد؟
خودتان را با 4 موقعيت زير مواجه كنيد و اوضاعتان را بسنجيد:
)1 من و شوهرم، 20 سال است كه ازدواج كرده‌ايم ولي اگر هنوز به‌نظر برسد كه يكي از ما با شخص ديگري مثلا‌ كمي گرم گرفته است، احساس حسادت و غيرت مي‌كنيم. به‌نظرم احساس خوبي است و تعجب مي‌كنم وقتي زوج‌هايي را مي‌بينم كه مي‌گويند در اين جور مواقع حسود نيستند. البته ممكن است معني آن اين باشد كه به يكديگر اعتماد دارند ولي آيا نمي‌تواند به اين معني هم باشد كه برايشان اهميت ندارد؟
احساس گاهگاهي مالكيت مي‌تواند يادآور اين موضوع باشد كه همسران چقدر به يكديگر اهميت مي‌دهند و همديگر را دوست دارند، ولي در مورد آنهايي‌كه به ندرت حسود مي‌شوند نبايد به سرعت قضاوت كرد.
ممكن است فقدان اين احساس به اين معنا باشد كه ازدواج نابود شده و زن و شوهر نسبت به يكديگر بي‌تفاوت شده‌‌‌اند، ولي برخي از زوجين حسادت را آنقدر دردناك و آزار دهنده مي‌يابند كه موانع بسيار قدرتمندي را در برابر آن مي‌سازند. به ياد داشته باشيد كه حسادت نشانه‌اي بر اين است كه شما احساس تهديد مي‌كنيد و نه الزاما عشق.
عشق به بهترين وجه مي‌تواند با گرمي محبت و نه با شدت درد اندازه‌گيري شود.تعالي عشق بر اساس محبت و اعتماد است، نه بر اساس حسادت و خود خواهي.

)2 شوهرم حلقه ازدواجش را گم كرده است و دوست ندارد حلقه ديگري به‌جاي آن بخرد. وقتي هم كه در مورد آن با او صحبت مي‌كنم،‌ ناراحت مي‌شود و بحث را عوض مي‌كند. اين مورد مرا نگران مي‌كند كه مبادا تغييري در روابط بوجود آمده باشد و اينكه ازدواجمان در خطر باشد. آيا ممكن است مشكلي وجود داشته باشد؟
اين مورد مي‌تواند گول‌زننده باشد. افراد در تضادهاي احساسي، گاهي مشكل خود را بطور ناخودآگاه اعلام مي‌كنند ولي هنگامي كه يك ازدواج در خطر است، اغلب بيش از يك نشانه براي آن وجود دارد. تمركز بر روي حلقه را متوقف كنيد و به دنبال نشانه‌هاي ديگر باشيد؛ نبودن روابط نزديك زناشويي، محبت يا صحبت‌هاي مهر‌آميز، افزايش سكوت، اجتناب از يكديگر و مخالفت. بي‌توجهي شوهر شما نسبت به حلقه ازدواجش مي‌تواند شيوه‌ي وي براي بيان اين موضوع باشد كه موارد ديگري در حال از بين رفتند. شايد منظور شوهرتان اين باشد كه بگويد: < كمك! من راه نزديك شدن به تو را گم كرده‌ام>! حالا كه خوشبختانه اين را فهميده‌ايد، وقت آن است كه به او نزديك‌تر شويد. شايد مشاوره در مورد روابط زناشويي براي شما موثر باشد.

)3 من با يك مرد خوش قيافه و موفق ازدواج كرده‌ام كه از ديد بقيه خانم‌ها هم مرد جذابي است و وقتي مي‌بينيم چطور زنان ديگر حتي در حضور من با او راحت صحبت مي‌كنند، ناراحت مي‌شوم. به خودم مي‌گويم نبايد حسادت كنم ولي مي‌دانم كه حسود هستم. آيا اشتباه مي‌كنم؟ آيا اين به معني اين است كه ازدواجم در خطر است؟ يا اينكه حسادت يك خصوصيت سالم و طبيعي است؟
حسادت وقتي به معني اين باشد كه شخصي دارد تلاش مي‌كند تا فردي را كه شما دوست داريد از شما بگيرد، احساس‌ ترسناك و كشنده‌اي است. هر چه بيشتر احساس كنيد كه شخصي مي‌تواند يا مي‌خواهد شوهرتان را از شما بگيرد، بيشتر مستعد به حسادت خواهيد بود و در اين صورت، حسادت وسيله‌اي براي سنجش امنيت كم ازدواج است. ولي برخي از شرايط اجتماعي و آدم‌هاي اطراف مي‌توانند رابطه محكم از دواج را به خطر بيندازند. هر وقت احساس كرديد در چنين شرايطي هستيد، آن وقت است كه حسادت مثل يك سيستم اعلا‌م خطر عمل مي‌كند و به شما مي‌گويد: <مواظب باش>! به نظر مي‌رسد شما و شوهرتان در محيطي زندگي مي‌كنيد كه خيلي امن نيست. احساس خطر شما، احتمالا از تركيبي از خطرات حقيقي اطرافتان و عدم ثبات زندگي زناشويي خودتان ريشه مي‌گيرد.
مي‌توانيد براي كاهش اضطرابتان، با شوهرتان صحبت كرده و يك سري قوانين رفتاري جديد بين خودتان وضع كنيد. مثلا مي‌توانيد راه‌هايي پيدا كنيد كه به فردي كه به همسرتان نزديك مي‌شود، نشان دهيد كه بايد حريم خاصي را حفظ كند. مثلا وقتي در يك جمع هستيد و زنان ديگر با او صحبت مي‌كنند، او مي‌تواند از شما دعوت كند تا وارد جمع آنها شويد. او مي‌تواند دست شما را بگيرد و نظرتان را راجع به موردي بپرسد و به اين ترتيب استقرار رابطه زناشويي‌تان را اعلام كند. مطمئن باشيد كه با اين روش، زنان اطراف متوجه پيام شما خواهند شد.

)4 شوهرمن براي تجارت اكثر اوقات در حال سفر است. وقتي كه در سفر است، ما هر روز با هم صحبت نمي‌كنيم و وقتي با او حرف نمي‌زنم ،عصبي مي‌شوم. اخيرا كنجكاو شده‌ام و هنگامي كه از سفر برمي‌گردد در وسائل او به‌دنبال نشانه‌هايي مي‌گردم كه در نبود من چه كار مي‌كرده است. من بخاطر اين كارم از خودم خجالت مي‌كشم ولي نمي‌توانم جلوي خودم را بگيرم زيرا نگران هستم. آيا اين رفتارم خيلي بد است؟
خير ولي شما فرد بسيار حسودي هستيد و اين براي هر همسري به قدر كافي عذاب آور است. سوال اين است كه چرا اين حملات دردناك حسادت به شما رو مي‌كنند؟ آيا قبلا نيز اين احساسات را داشته‌ايد؟ بعضي افراد تمام عمرشان را در جنگ با حسادت هستند. آنها وقتي حس مي‌كنند ديگران دوستشان ندارند، احساس خيلي بدي پيدا مي‌كنند. گاهي حتي به دليل اضافه وزنشان، يا به دليل از دست دادن شغل مورد علاقه‌شان يا حتي يك افسردگي ساده، فكر ‌مي‌كنند ديگران به آنها اهميت نمي‌دهند.
اگر شما سابقه دوره‌هاي حسادت را داريد، ممكن است حالت كنوني شما توسط برخي از احساسات عميق‌تر شما نسبت به خودتان بوجود آمده باشد و نه احساسات مربوط به زندگي مشتركتان. ولي اگر حسادت شما جديد است، از خودتان بپرسيد كه چرا به يكباره اعتمادتان را از دست داده‌ايد. آيا سفرهاي شوهرتان خيلي تهديد كننده است؟ آيا ممكن است مشكلات زناشويي زمينه‌اي داشته باشيد كه در غياب همسرتان به ذهنتان مي‌آيند؟ آيا نشانه‌هاي خطري وجود دارد كه شما آنها را انكار مي‌كنيد؟
دليل حسادت شما هرچه كه باشد، شما معذب هستيد. بدون اقرار به جستجوهايي كه در وسائل شوهرتان كرده‌ايد، به او بگوييد كه از اين حسادت در رنج و عذاب هستيد، ولي او را به خيانت متهم نكنيد. شما هيچ شواهدي نداريد و متهم كردن رابطه شما را بهتر نخواهد كرد. به‌جاي آن با او در مورد اضطراب‌هايتان صحبت كنيد و از آن به‌عنوان مقدمه‌اي براي صحبت در مورد مسائل زناشويي كه باعث ترس شما مي‌شوند، استفاده كنيد. با كمك يكديگر مي‌توانيد راه‌هايي پيدا كنيد تا مواقعي كه او در سفر است، بيشتر با هم در ارتباط باشيد. شايد ديدن توجه او به احساسات شما همان اطمينان بخشي‌اي باشد كه شما در شب‌هاي تنهايي به آن نياز داريد.

مردان متأهل؛ بيشترين متقاضيان ازدواج موقت

عضو هيأت علمي دانشگاه علامه در همايش زن و پژوهش گفت: بايد بيداري جنسي زنان را جدي گرفت چرا كه تحقيقات برون‌‏مرزي و درون‌مرزي نشان مي‌دهد كه طي دو دهه گذشته اجتناب ‌‏نا پذيرترين و حساس‌ترين بعد رابطه بين زن و مرد، يعني رابطه جنسي آنها دستخوش تغييرات عظيم و قابل توجهي شده است .
دکتر علیای زند افزود:امروزه زنان نه تنها خود را موجودي منفعل و وسيله‌‏اي براي ارضاي جنسي مردان نمي‌‏دانند؛ بلكه بر رضايت از رابطه جنسي با همسرشان تاكيد كرده و آن را يكي از عوامل مهم در تحكيم، ماندگاري و شكوفايي زندگي مشترك خود مي‌‏دانند.

اين استاد دانشگاه با اشاره به پژوهش‌‏هاي صورت گرفته در مغرب‌‏زمين و تحقيقات گسترده در سنتي‌‏ترين سرزمين‌‏هاي شرقي نظير چين و هند افزود: تحقيقات نشان مي دهد امروزه زنان نه تنها خود را موجودي منفعل و وسيله‌‏اي براي ارضاي جنسي مردان نمي‌‏دانند؛ بلكه بر رضايت از رابطه جنسي با همسرشان تاكيد مي‌‏كند و آن را يكي از عوامل مهم در تحكيم، ماندگاري و شكوفايي زندگي مشترك خود مي‌‏دانند.

وي در ادامه بيان كرد: در نگاهي به تاريخ ديده مي‌شود كه هر جا قدرت وجود دارد اصرار بر تنوع‌طلبي جنسي نيز وجود دارد و فرد قدرتمند اصرار دارد كه به غريزه جنسي‌اش توجه عميق‌تري شود، از اين رو در طول تاريخ الگوهاي مختلفي از رفتارهاي جنسي وجود داشته كه هر جا پاي قدرت در ميان آمده اصرار بر ارضاي نياز جنسي قد علم كرده است.

اين استاد دانشگاه با بيان اين كه معتقد بر فاقد قدرت بودن زن ايراني نيستم، ادامه داد: قدرت زن ايراني به گونه‌اي ديگر در صفحات اجتماعي خود را نشان مي‌دهد، اما تا كنون تاكيد آموزش‌ها به شكل غيرمستقيم بيشتر بر اين بوده كه زنان در زمينه جنسي بايد منفعل باشند در غير اينصورت براي آنها حرف در مي‌آورند.

عضو هيات علمي دانشگاه گفت: اگر دختران ما حالت افسردگي خود را كنار گذاشته و تبسم كنند برايشان حرف در مي‌آورند حال در اين شرايط اگر بر ارضاي نيازهاي جنسي‌شان تكيه بكنند وضعيت بسيار بدتر خواهد شد.

دكتر عليايي زند با بيان اين كه غريزه جنسي در تمام افراد وجود دارد اما ميزان و هنر اين غريزه در ميان افراد متفاوت است، اظهار داشت: زن ايراني در زمينه مسايل جنسي بيدار شده، اما متأسفانه باورهاي اشتباهي در مورد رفتارهاي جنسي وجود دارد.

وي «بيشتر بودن توان و تمايل جنسي مردان در مقايسه با زنان» را يكي از اين باروهاي غلط دانست و افزود: با توجه به تمايز ميان توان و تمايل جنسي مي‌توان گفت كه توان جنسي، يك ويژگي فيزيولوژيكي است كه در اين ويژگي زنان بسيار قدرتمندتر از مردان هستند، به گونه‌اي كه قدرت آنها در زمينه ارضاي جنسي ثابت شده است.

اين عضو هيأت علمي دانشگاه زيباترين رويداد را حضور زن و مرد در كنار يكديگر دانست و ادامه داد: از سوي ديگر تمايل جنسي يك رويداد روانشناختي‌ است كه اين تمايلات در ميان زنان اجازه قد علم كردن نداشته و با وجودي كه قدرت جنسي فوق‌العاده‌اي داشته‌اند همواره بايد بيان مي‌كردند كه اين نوع روابط را دوست نداشته وچنين ميلي درآنها وجود ندارد.

به گفته وي در اين ميان، تمايلات جنسي مرد شكوفا شده، چرا كه امكان اين رشد برايش فراهم شده است.

دكتر عليايي زند خاطرنشان كرد: بيشترين متقاضيان ازدواج موقت، مردان متأهل هستند.

وي با اشاره به تحقيقي پيرامون دختران و پسران 19 تا 21 سال گفت: در اين تحقيق از پسران و دختران درباره علت تعدد روابط خود با جنس مخالف سؤال شد كه پسران داشتن وجه اجتماعي و دختران ازدواج را دليل اين تعدد روابط خود بيان كردند.


 

امروز با حافظ

حرفهاي تو (تقدیم به تنها فرشته نجاتم که رسیدن به او محال است)

 

حرفهاي تو

تو كه با من از عشق سخن ميگفتي

تو كه با من از محبت گفتي

تو كه دستات برام يه سر پناه

تو كه عشقت برام يه جور دوا

پس چرا رفتي وفا نكردي

چرا فكر من تنها نكردي

تو كه از صميميت ، صفا ، وفا

تو كه از يه عشق پاك و بي ريا

واسه من از هر چيزي حرف مي زدي

ولي از جدايئها حرف نزدي

تو كه شب صدات برام لالائي بود

دستاي گرمت برام دنيايي بود

تو كه حرفات برام يه نغمه بود

واسه گرمي چشام بهونه بود

پس چرا رفتي وفا نكردي

چرا فكر من تنها نكردي

فكر اينكه يه پرنده بي آشيون مي شه

فكر اينكه يه كسي مثل يه مسافر بي نشون مي شه

اگه باز بياي بگي دوستم داري

حرفت و باور مي كنم

به عشق تو ، تو دلم يه جوري عادت مي كنم

پس تا وقتي كه جنس دلم سنگ نشده

پس تا وقتي كه دلم از كينه ها پر نشده

اگه دوست داري بيا تا وقتي كه دير نشده

اگه دوست داري بيا !!!

سخن سردبیر

هر چه دلت خواست نه آن می شود

هر چه خدا خواست همان می شود

امروز تصمیم نداشتم بنویسم، ولی هرچه این دل و آن دل کردم نشد و فقط امروز می خوام حرفهای دل خودم را برایتان بنویسم. به هر حال ببخشید که نوشتن را با سلام شروع نکردم، فکر کردم که اینجوری بهتر است چون آنقدر اعصابم از دست این آدم نماها که خیلی ادعا دارند سرشان می شود بهم ریخته است که دیگه حالم از هر چی فوتبال و کارشناس بهم می خورد، انگار همین فوتبالدوستان نبودند که چندین سال تمام، عقاب آسیای ما را به دست فراموشی سپرده بودند و اگر آن اتفاق نمی افتاد هیچ کسی هم سراغی از او نمی گرفت، پس بنابراین نتیجه می گیریم که این فوتبالدوستان بی رحم هستند نه خود فوتبال و همیشه تو را به اوج می بردند و بعد با مغز به زمین می کوبند . . .

IRAN & Portugal

 

      با عرض سلام و تسلیت به تمامی منتقدین تیم ملی ایران که تمامی تقصیرها را به گردن سطان گل جهان، علی دایی انداختند تا اشکالات و اشتباهات خود را بپوشانند. باید بپذیریم که مشکل از جای دیگر بود چرا الان تمامی آن کارشناسان به ظاهر خبره و کارکشته صدایی ازشان در نمی آید؟ چرا همگی ساکت هستند؟

 

        وقتی در بازی ایران مکزیک که تیم تحت فشار زیاد مکزیکی ها بود و همچنین دیشب در بازی با پرتغال تیم نتوانست دستورات تاکتیکی را در زمین اجرا کند، همه اینها به خاطر این بود که تیم بد ارنج شده بودو دلیل این سخن اینست که کریمی ذاتا یک هافبک نفوذی است و نباید در خط حمله قرار گیرد، بلکه او شروع کننده و طراحی کننده حملات ایران است نه تمام کننده.

 
 

       به واقع باید گفت که مشکل کلی ایران بازی سازی است، نه تمام کنندگی. شما چه در بازی با مکزیک و چه دیشب در بازی با پرتغال ببینید چند بار موقعیت مسلم گل زنی داشتیم، در بازی با مکزیک حدود ۵ تا که از این موقعیت ها فقط و فقط  یک موقعیت نسیب علی دایی شد که او هم با یک شوت سرکش آن را به سمت دروازه شوت کرد که با اختلاف ناچیزی از کنار دروازه به اوت رفت و در بازی با پرتغال هم بین ۸ تا ۱۰ موقعیت، چرا این کارشناسان توپهایی را که هاشمیان، برهانی و ... خراب کردند نمی بینند، هاشمیان در بازی با مکزیک دو موقعیت گل مسلم و در بازی با پرتغال ۵ موقعیت داشت که آنها را از دست داد با اینکه هاشمیان یک بازیکن بسیار خوبی است و من هم به بازی او اعتقاد دارم، یا رسول خطیبی در بازی دیشب فکر کرده که کریمی است و در بین بازیکنان بزرگ پرتغال در حال لاس زدن با توپ است. شما بازی دایی را نگاه کنید حداقل ۵ موقیت گل را از مهاجمان تیم مکزیک گرفت، البته من هم قبول دارم که وظیفه مهاجم گلزنی است نه دفاع، ولی منظورم به فشار بازی و نظر مربی ایران است که باعث شد تیم ما عقب بکشد، ایران باید خیلی زودتر تعویض می کرد باید بازیکن آماده ای چون عنایتی را که انگیزه زیادی هم داشت را وارد زمین می کرد و در بازی با پرتغال هم دیدیم که ایران کلا بازی رو از دفاع خوب شروع می کرد ولی به هافبک که می رسید توپها خراب می شد و این نشان از ضعف هافبک های ماست، با وجود اینکه من علاقه زیادی به مهدوی کیا، زندی و کریمی دارم ولی هیچکدامشان در حد نام خود بازی نکردند و در صورتی که با بازی زیبا و جنگنده رضایی، گل محمدی، کعبی، نصرتی، نکونام و تیموریان مرکز قلب دفاعی و هافبک دفاعی ما بیسار عالی و کم اشتباه ظاهر شدند ما در بازی با مکزیک اول به اشتباهات فردی و بعد به تعویض های برانکو باختیم. شما در نظر بگیرید که تعویض های تیم ملی به صورت کلیشه ای در امده و این را حتی بچه ای که در شکم مادر خود است می داند که برانکو چه بازیکنانی را تعویض خواهد کرد. به نظر من برای بازیکنی مثل علی دایی افت دارد که خود را آنقدر کوچک کرده که هر کسی دهان خود را برای انتقاد کردن از وی باز نماید علی دایی بازیکنی نیست که به این راحتی ها بتوانیم از روی اسم و نام بزرگش بگذریم. علی دایی همانند علی پروین، ناصر حجازی، احمد رضا عابد زاده و ... جزیی از اعتبار فوتبال ماست که به اسطوره های ایران تبدیل شده اند و باید احترام بیشتری برای وی قائل شد، آری یک ضرب المثل قدیمی هم وجود دارد که می گوید : مرغ همسایه غاز است یعنی چقدر بیگانگان برای دایی ارزش و احترام قائل هستند و چقدر دایی در ایران (به قول خودشان) انتقاد کننده  دارد. علی دایی جز محدود بازیکنانی است که فیفا تصمیم دارد تا جای پای او را در کنار بزرگان جهان نظیر پله، مالدینی و ... در موزه فیفا به عنوان نماد و نشانه سلطان گل جهان به نمایش بگذارد. از هر چه بگذریم من دیروز از دو جهت ناراحت شدم به خاطر باخت ایران اول اینکه نتوانست به دوره بعد راه پیدا کند و دوم اینکه بیشتر برای این مردم ما ناراحتم که با اینکه از کوچکی با فوتبال آشنا هستند و انصافا هم از کارشناسان معروف هم بهتر کارشناسی می کنند اما ... اکثریت تمامی تقصیر ها رو به گردن دایی می اندازند، پس بیاییم که به جای آنکه زیاد و بیخود های و هوی کنیم و حرف بزنیم اول بیشتر فکر کنیم و سپس کمتر حرف بزنیم و باز هم بیشتر از گذشته عمل کنیم بهتر است بیاییم که عدالت محوری و عدالت گویی را سر مشق راه خود در همه مراحل زندگی قرار دهیم زیرا عدالت تنها واژه ای است که می تواند در هر کاری مورد توجه قرار گیرد و مطمئن باشید در هر کاری که عدالت سر لوحه باشد در آن کار موفقیت ۱۰۰ در صد خواهد بود، البته باز هم باید دید که جامعه ما دوستدار عدالت است یا نه. البته برانکو هم مربی بزرگی است و در این مساله نباید شک کرد و باید گفت همان دستهای پشت پرده هستند که نگذاشتند تیم ایران نتیجه بگیرد، انصافا ببینید الان نزدیک به چند سال است که برانکو مربی ایران بوده و با ایران مسابقات زیادی را با پیروزی پشت سر گذاشته است اگر دیدید که ایران نتیجه نگرفت به این دلیل است که نگذاشتند برانکو نفرات را خودش انتخاب کند و خودش ارنج کند. در اینجا نباید از روی زحمات دکتر دادکان و همکارانشان گذشت موفقیتی که ایران در طی مدیریت ایشان کسب کرد در طول تاریخ ورزشی ایران بی سابقه است و یک خسته نباشید به همه ایرانیان حامیان تیم مالی منتقدین تیم ملی و ... سر آخر بازي قشنگ ايران را كه بسيار توپ (گردو) بازي كرد به شما تبريك مي گویم و بعد خواستم نتیجه بگیرم كه بازي مكزيك و ايران هم تقصير علي دايي كاپتان ايران نبود. ايران مشكلات پشت پرده دارد. وقتي مربي تيم بهترين بازيكن ايران را فقط بخاطره حرفهای منتقدان بر نظر اصلی خود از بازي بيرون مي گذارد ديگر انتظاري از تيم ايران نيست و يك سري حرف هایي هست كه در این مقال نمی گنجد.

 

به قول خبر ورزشی :  بدون دایی هم باختیم

     اين‌ مدل‌ باخت‌هاى‌ پى‌درپى‌ تيم‌ملى‌ در جام‌جهانى‌ بر روى‌ پيشانى‌ بازيکنان‌ تيم‌ملى‌ و هفتاد ميليون‌ ايرانى‌ خودنمايى‌ مى‌کند.

ما بدون‌ على‌ دايى‌ هم‌ در جام‌جهانى‌ باختيم‌ تا ثابت‌ شود دايى‌ مشکل‌ تيم‌ملى‌ نبود، ما بدون‌ کاپيتان‌ آقاى‌ گل‌ جهانمان‌ هم‌ شکست‌ خورديم‌ تا امروز سيبل‌ ديگرى‌ براى‌ پرتاب‌ نيزه‌ تيز انتقادات‌ خود پيدا کنيم.

امروز سيبل‌ ما چه‌ کسى‌ خواهد بود، کلاه‌ خود را قاضى‌ کنيم، با اين‌ همه‌ اختلاف‌ بين‌ سازمان‌ ورزش‌ و فدراسيون‌ فوتبال‌ و شايعاتى‌ که‌ حکايت‌ از اختلافات‌ درون‌ تيمى‌ بين‌ اعضاى‌ تيم‌ملى‌ در آلمان‌ دارد چرا بايد متوقع‌ صعود باشيم.

خداحافظى‌ تيم‌ملى با جام‌جهانى

 

بدون‌ على‌ دايى‌ خيلى‌ تلخ‌تر بود چون

 

اسطوره‌ فوتبال‌ خود را هم‌ شکستيم.

 

 

و سخن آخر

 

اینکه چگونه و چه کسی باید جواب این

 

 

دلهای عاشق و شکسته

 

 

را بدهد ...    

 

کاریکاتورهای فوتبالی

 
 
ادامه نوشته

شباهت های دختران و پسران ایرونی

  • هر دو تا شون فکر می کنند زرنگ ترین آدمای دنیا هستند اما یه مگس رو هم نمی تونن سر کار بزارن!
  • هر دو تا شون در سن 18 سالگی با سیبیل در انظار عمومی حاضر می شن!!!
  • هر دو تاشون از 18 سالگی به بعد ابروهاشون نازک میشه و دیگه سیبیل در نمیارن!
  • هر دو تاشون فکر می کنن جامعه درکشون نمی کنه
  • به دو تاشون اگر رو بدی سوارت میشند
  • هر دوشون می تونن 200.000 تومان رو در 2 ساعت خرج کنند
  • هردوتاشون با والدینشون دعوا و درگیری دارند
  • مهمترین ویژگی هر دوتاشون تغیر شخصیتشونه
  • دو تا شون در ظاهر دشمن خونی جنس مخالف هستند اما در باطن دلشون واسه برای جنس مخالف غش و ضعف میره

  • دو تاشون از دروغ متنفرن اما هیچ وقت حرف راست نمی زنند
  • هر دوتا شون عاشق محمد رضا گلزار هستند(با این تفاوت که دخترا چون ممد جون خیلی خوشگله و شبیه خودشونه و بش احساس نزدیکی میکنن دوستش دارن ولی پسرها چون ممد جون خیلی جیگر تشریف داره دوسش دارن!وای مامانم اینا......)

  • دو تا شون تا سن 20 سالگی 3 بار عاشق میشن و در عشق شکست می خورند! از 20 به بعد هم تو رویا سیر میکنن و تو 40 سال که از رویا بیرون می آیند میبینن اطرافشون 5-6 تا بچه و بدبختی و بی پولی و ... هستش واسه همین این دفعه میرن تو کما و سکته میزنند!!!

  • وقتی با یه پسر یا دختر ایرونی قرار میزاری باید 2 ساعت دیرتر به محل قرار بری تا علف زیر پات جوانه نزنه!
  • - هم پسر ها و هم دختر ها طرفدار سر سخت حضور خانم ها در استادیوم هستند.(البته با نیت های متفاوت)