همیشه در کنار تو
با سپیده دم از خواب بر می خیزم و احساس ناراحتی میکنم صدای نفس کشیدن تو
را در کنارم احساس میکنم و میفهمم که داشتم خواب زمانی را میدیدم که ممکن
است فرا رسدو تو دیگر در زندگیم نباشی
و نمی گویم چقدر برایم ارزش داری
تو محبوب منی یارو یاور منی تا آخر عمر تو به من نیرو میدهی مرا با خودت
به ساحلی دور می بری شب هنگام که از خانه بیرون میروی بسیار زیبا
به نظر میرسی وقتی کنار تو هستم غروری در قلبم احساس میکنم
می خواهم همیشه در کنار تو باشم
آری می خواهم همیشه در کنار تو باشم
+ نوشته شده در چهارشنبه پانزدهم آبان ۱۳۸۷ ساعت 10:27 توسط شیون بیصدا
|
سلام ای رهگذر با نگاه بی انتهایت به عمق تک تک حروف و واژه هایم بنگر و آرام آرام مرا همراه با این صفحه ورق بزن... و بعد به رسم روزگار مرا و عمق نوشته هایم را به دست فراموشی بسپار...