یا عباس (ع)
مفهوم بلند آفتابى عباس
از گريه كودكان كبابى عباس
از تشنگيت فرات دلخون گرديد
واللَّه كه آبروى آبى عباس
ششماهه على به دوش بابش دادند
يك جام از آن باده نابش دادند
چون با لب تشنه حاجت آب نمود
با تير سه شعبهاى جوابش دادند
مفهوم بلند آفتابى عباس
از گريه كودكان كبابى عباس
از تشنگيت فرات دلخون گرديد
واللَّه كه آبروى آبى عباس
ششماهه على به دوش بابش دادند
يك جام از آن باده نابش دادند
چون با لب تشنه حاجت آب نمود
با تير سه شعبهاى جوابش دادند
نوشتار حاضر در سه بخش، تحت عناوين زير سامان يافته است:
الف) مدخل بحث
1) از دلايل انحراف در ارتباطات اجتماعي، فقدان مباحث تئوريك و عدم معرفي الگوهاي مناسب و قابل تقليد از سوي نخبگان فكري، فرهنگي، حوزوي و دانشگاهي است. اين مقاله در يك نگاه عقلي به تعليل ارتباطات بين دو جنس مخالف پرداخته و با تقسيم مجموعه عوامل به دو دسته «علت» و «دليل» نكاتي را در رابطه با هر يك به بحث گذاشته است. در انتها نيز براي پيشگيري از خطرات فراراه و چاره جويي مشكلات و دردهاي موجود، نكاتي مطرح گرديده است.
2) مجموعه ارتباطات دختران و پسران را مي توان در يك دسته بندي دقيق و منطقي، به دو قسم هويت نوعي و صنفي تقسيم نمود:
2-1 ) هويت نوعي و صنفي: هويت هر فرد در يك مبنا به سطح هويت شخصي، فكري و روحي قابل تقسيم است و در مبناي ديگر به دو سطح هويت فردي و جمعي تقسيم مي شود (1). در اين مقاله هويت به دو سطح نوعي و صنفي تقسيم مي شود.
منظور از هويت انساني(نوعي) آن خصوصياتي است كه دختر و پسر را به عنوان انسان در بر مي گيرد و از ساير حيوانات و موجودات متمايز مي كند. اما در هويت صنفي (جنسي) به دنبال بيان مميزات دختران از پسران هستيم.
2-2) زن و مرد در هويت انساني (نوعي) مشترك اند. وجه مميز انسان از حيوانات و موجودات ديگر نيز عقل است(2). از نتايج اشتراك دختر و پسر در هويت انساني آن است كه عقلانيت، علم، آگاهي، خلاقيت و نوآوري براي زن و مرد ممكن است. و در اين حوزه ها مي توانند با هم رقابت كنند و ارتباط داشته باشند.
مدعاي ديگر اين مقاله آن است كه هويت جنسي (صنفي) دختر و پسر و زن و مرد متفاوتند. در نتيجه جسم اين دو صنف با هم متفاوت است و رعايت نكاتي در شيوه پوشش و لباس براي هر دو لازم و ضروري است، نگاه آنها فرق دارد و.... بحث حجاب دختران نيز با بحث زيبايي آنها و لزوم حفظ زيبايي و عدم سوء استفاده ديگران از آنها و عدم عرضه ارزان زيبايي زنان قابل توجيه است(3).
2-3) بحث ارتباط دختر و پسر با ارتباط زن و مرد از جهت منطقي، موارد و مصداقها رابطه عام و خاص مطلق دارد.
2-4) مراد از دختر و پسر، ارتباطات دختر و پسر در مقابل والدين و ... يا دختر و پسر خردسال در مقابل هم نيست، بلكه اولا در بحث ارتباط دختر و پسر، جوهره و گلوگاه بحث به هويت جنسي و حوزه افتراقات دختر و پسر باز مي گردد و نه هويت انساني و اشتراكات. ثانيا آنچه در روابط دختر و پسر مسئله ساز و بحرانآفرين است، روابط آنها حين و پس از بلوغ و عصر مجردي و قبل از تاهل و ازدواج است. (نوجواني و جواني)
2-5) تقسيم هويت به انساني و جنسي اعتباري است. اگرچه نگارنده معتقد است در حيطه هويت انساني تعامل و ترابط، بلامانع است اما رعايت حدود و قيودي براي اينكه اين ارتباطات از آفتها و آسيبها مصون بماند، ضرورت دارد.
ب) علل و دلايل روابط دختر و پسر
هر پديده از سه منظر قابل توجه و بررسي است؛ مقام توصيف، مقام تعليل و مقام تجويز و توصيه. رابطه دختر و پسر نيز از هر سه منظر يادشده قابل بررسي و مطالعه است. در مقام توصيف ميتوان از وضعيت موجود روابط دختر و پسر توصيفات فراوان ارائه داد، كه اين روابط گاه حتي به صورت نامطلوب وجود دارد.
در مقام تعليل بايد چرايي ارتباط دختر و پسرمورد مداقه قرار گيرد. تا بر اساس آن ببينيم كه در مقام تجويز چه بايد كرد. در اين قسمت عوامل موثر بر ارتباط دختر و پسر تعليل مي گردد.مجموعا عواملي كه به عنوان «متغير مستقل» مي توانند بر مسئله ارتباط دختر و پسر به عنوان «متغير وابسطه» تاثير بگذارند به دو دسته «علت» و «دليل» قابل تقسيم اند:
1) علل روابط دختر و پسر
روابط دختر و پسر، در همه موارد متكي به علاقيت و گزينش و به عنوان گزينه مطلوب نيست ، بلكه در بسياري از موارد علل ديگري باعث ارتباط دختران و پسران مي باشد. مثلا اگر د ر خانواده و يا دانشگاه و ... با محدوديت جدي مواجه باشد ، ممكن است از خانه بگريزد و به هر بزه و جرم تن در دهد و به روابط ناسالم در باندها كشانده شوند. اين گونه ارتباطات بيش از آنكه دليل داشته باشند، علت دارند.
از جمله نيازهاي آدمي نياز تعلق و محبت است اگر دختر و پسر دانشجويي با حضور در تشكل هاي دانشجويي ديگران او را نپذيرند و دوست نداشته باشند و اين نياز پاسخ مناسب نيابد (خلا عاطفي را هم به اين مورد اضافه كنيم ) ممكن است به جنس مخالف پناه ببرد و از اين طريق حتي اگر ناصواب باشد پاسخ بگيرد. اينجاست كه اين ارتباط روابط دختر و پسر بيشتر علت دارد تا دليل ، و اينجاست كه در آسيب شناسي روابط دختر و پسر حتما بايد به اين نكته كه اين ارتباطات از كجا منشا گرفته و خاستگاه آن كجاست و در صورتي كه به عللي (مثلا خلاء محبت در خانواده، به رسميت شناخته نشدن در خانواده، اذيت شدن در كنكور، فقر اقتصادي، سخت گيري پدر و مادر، عقده هاي رواني ايجاد شده در مدارس، خلاء ارايه الگوي مناسب، كم كاري مشاوران تربيتي و روان شناختي آموزش و پرورش و وزارت علوم، برخوردهاي متحجرانه و ناپخته نيروهاي مذهبي و ...) دختران به پسران و پسران به ارتباط با دختران پناه مي آورند آن علل ريشه يابي شده و رفع شود. در غير اين صورت، تا علت هست معلول نيز وجود خواهد داشت.
2) دلايل روابط دختر و پسر
دلايلي همچون تحصيل و دادو ستد هاي علمي ، نياز به طرح پرسش و پاسخ ، كمك گرفتن جزوات و منابع درسي ، جهات شغلي و فعاليت هاي مادي ، همكار شدن دختر و پسر و ... باعث مي شود كه نتوان به طور كلي به عدم ارتباط كاري و سازماني يا تحصيل زن و مرد و دختر و پسر حكم داد. البته اين مدعا به معناي وجود هر گونه ارتباط لجام گسيخته در محل تحصيل ، دانشگاه و محيط كار نيست. ارتباط دختر و پسر در همه حوزه هاو مصاديقي كه به هويت انساني بر مي گردد ، در جهان امروز يك ضرورت است و در دفاع از آن مي توان اقامه دليل نمود. ارتباطي كه با آفت زدايي و آسيب شناسي لازم ، حدود و ثغور آن از كارتحصيلي ، به صورت قانوني و حقوق ، مدون و مضبوط شود.
اما حداقل دليل در ارتباط دختر و پسر و ضرورت آن ، رسيدن به نهاد خانواده از مجراي ازدواج است و اين ارتباط البته مربوط به حوزه هاي هويت جنسي است. پس براي آسيب شناسي اين روابط در حيطه هاي هويت جنسي، چند نكته قابل توجه اند:
اول: ارتباط دختر و پسر براي ازدواج، در صورتي كه شرايط ازدواج فراهم نباشد، از سويي باعث هدر رفتن انرژي دو فرد و مانع تحقق آرمان هاي بلند يك جوان مي شود و از سوي ديگر مساله ساز بوده و ممكن است پس از پاسخ منفي يك طرف براي ازدواج، طرف ديگر دچار بحران روحي و فكري شود.
دوم: گر چه ازدواج امري لازم و ضروري است، اما به طي شدن مراحل عادي، شفاف و روشن ( نه ارتباطات مخفيانه و پنهاني) نياز دارد، در غير اين صورت گاهي دختر و پسر فقط در دامي كه از سوي ديگري پهن گرديده مي افتد. و ارتباط با جنس مخالف، جز استرس و نگراني و خطر، چيزي براي او در پي ندارد.
سوم : ارتباط دختر و پسر حتي در حوزه هاي جنسي، ضرورت و لازم است و حداقل توجيه آن بقاي نسل است، اما نكته اساسي آن است كه ارتباط و تلذذ جسمي دو جنس مخالف از هم ، فقط به يك فرد و يك جنس مخالف منحصر مي گردد و نگارنده با مبناي عشق بين زوجين، با تعدد زوجات مردان به صورت اصل و قاعده مخالف است ( رجوع شود به كتاب مساله زن، اسلام و فمينيسم، ص 184-9 ).
اگر شرايط ازدواج براي دختر و پسري فراهم نباشد ، ارتباط آنها در حيطه هاي جسمي، نگاه هاي مريض، حرف هاي نابجا و... باعث مي شود اينگونه افراد حتي پس از ازدواج نيز به اين عادات غلط و حركات نامعقول ادامه دهند، خود و ديگران را دچار خطر و بحران سازند.
چهارم : از جمله دلايل ارتباط دو جنس مخالف، وجود غريزه شهوت در آدميان است. اما از تفاوت هاي انسان از حيوانات آن است كه انسان علاوه بر غرايز، داراي عقل، اراده، انتخاب، اختيار و... است و اين قابليت را دارد كه غرايزش را تعديل كند، كنترل نمايد و جهت دهد(1). پس گر چه در حيطه هويت جنسي نيز ارتباط دختر و پسر مطلقا نفي نمي گردد، ولي به ارتباط بسيار محدود و حساب شده مي رسيم كه بهترين مجراي آن در جامعه ما، نهاد خانواده است كه از مسير ازدواج ميسر مي گردد. البته براي چنين اقدامي، دليل نيز اقامه مي كنيم. چنين ارتباطي نياز بشري و غريزي و دروني است، شرط بقاي نسل است، از نيازهاي اساسي است و ...
ج) روابط دختر و پسر درمقام تجويز
در اين بخش و در مقام توصيه و تجويز، به اينجا ميرسيم كه رعايت چه نكاتي در موضوع ضرورت دارد و حياتي است تا از آسيبهاي احتمالي روابط دختر و پسر، مصون بمانيم. نكات عمده راهكارهاي جلوگيري از خطرات و آفات عبارتند از:
1- رعايت بهداشت، نظافت و توجه به آرايشها و پيرايشها، خصوصا براي نسل جوان در اصل مطلوب و لازم است. دختر و پسر به جاي اينكه خود را ارزان در معرض ديد ديگران قرار دهند، ميتوانند با كسب تواناييهاي علمي، عقلي، روحي، قلبي و با ارائه آثار هنري، مقالات علمي، پيشرفت تحصيلي، تواناييهاي رزمي و ... خود را مطرح نموده و با استحكام در جامعه ظاهر شوند. از راهكارهاي آفتزدايي در تعامل بين دختر و پسر، توجه به نوع پوشش و آرايش و شيوه رفتار و مواجهه با ديگران است و سعي و تلاش بر اينكه خودشان را از طريق صحيح ثابت كنند و روابط سالم دو جنس را با حركات غلط تخريب نكنند.
2- در ارتباطات سالم بين دختر و پسر كه عمدتا مربوط به حيطههاي هويت انساني است، ضرورتي به ارتباط پنهاني و تنهايي نيست و براي پرهيز از آسيبها، مناسب است كه تعامل علمي، شغلي و ضروري دختر و پسر در انظار جمع و محافل عمومي باشد. حتي ارتباطات در حوزه هويت جنسي كه مقدمات ازدواج و زندگي مشترك باشد نيز بايد با اطلاع خانوادهها و به صورت مشروع، صحيح و قانوني تعقيب شود.
3- از آنجا كه در فرهنگ ايراني و در جامعه ما، دختر آسيبپذيرتر از پسر است، لذا عقل اقتضا ميكند كه دختران احتياطها و دقتهاي بيشتري را در تعامل با مردان و جنس مخالف حتي در حوزههاي هويت انساني داشته باشند. از سوي ديگر اگر دختران در امور تخصصي، فني، علمي و ... جنس خودشان را ترجيح دهند (مثلا در صورت وجود پزشك زن، به پزشك مرد مراجعه نكنند) به صورت عميقي به تثبيت هويت جنسي زنان و تقويت حضور زنان در عرصههاي مختلف كمك كردهاند.
4- در مواردي كه ارتباط لازم و ضروري است، بايد دختر و پسر از شرم افراطي، هيجانزدگي، پرخاشگري و افراط در معاشرت بپرهيزند و با شناخت واقعي از جنس مخالف و نيز با كنترل خونسردي و صلابت شخصيت، برخورد مبتني بر احترام و اخلاق را با مراعات حدود شرعي از خود بروز دهند. البته كسب اين توانايي و بلوغ در معاشرت، با تذكر، آموزش و تمرين اين قابليت، روزافزون مي شود.
5- اگر روابط دختر و پسر ميتواند مطلوب يا نامطلوب باشد، در مقابل مشاهده روابط نامطلوب در ترابط دختر و پسر، سكوت، انفعال، بيتفاوتي و يا همراهي، خطرناك و حتي فاجعهانگيز است. حال آنكه بايد فعال و حساس بود و براي حفظ خود و سلامت روحي خويش، در مقابل روابط ناصحيح دو جنس از مجاري صحيح، عكسالعمل مناسب نشان دهيم. چه بسا فردي با تذكري به راه صواب بازگردد.
6- دوستيهاي عميق بين دختر و پسر كه به عشق منتهي و به ازدواج ختم ميشوند، نميتوانند محصول روابط خياباني و دوستيهاي اتوبوسي و دفعي بين دختر و پسر باشد. زيرا براي ازدواج و زندگي مشترك، شناختهاي عميق لازم است كه با اين دوستيهاي ناصحيح بدست نميآيد. از اين رو از اينگونه روابط به شدت بايد پرهيز كرد.
7- دختران و پسران جوان كه ميخواهند آگاهانه آينده زندگي خود را رقم بزنند و از سويي ميخواهند منزوي و غيرفعال و غيراجتماعي نباشند، از هر گونه دام و خطر و آسيب بپرهيزند، چرا كه بيدقتي در ارتباط با جنس مخالف ممكن است به تحصيل، موقعيت شغلي، آبروي فرد، موقعيت اجتماعي و خانوادگي و ... آسيب وارد كند. از اين رو بهتر است مجموعه ارتباطات دختران و پسران با ديگران، سطحبندي و دستهبندي شود كه در يك تقسيم «ثنايي» به دو سطح قابل تقليل است؛
اول، ارتباط با بستگان كه خود دو سطح دارد:
الف) ارتباط با محارم (پدر، مادر، خواهر، برادر، عمو، دايي، خاله، عمه و...)
ب) ارتباط با غيرمحارم (پسرداييها، پسرعموها، پسرخالهها و ... و دخترداييها، دخترعموها، دخترخالهها و...)
دوم، ارتباط با غيربستگان از جنس مخالف كه خود حداقل دو سطح دارد:
الف) روابط ضروري (مثل روابط شغلي، اداري، تحصيلي و...)
ب) روابط غيرضروري (مثل روابط دختران و پسران در كوچه، محله، پارك، سينما و ...)
نكته مهم آن است كه در تعيين حدود و شيوه تعامل بين دختر و پسر، بايد به هر چهار سطح توجه داشته باشم تا روابط صحيح از ناصحيح شناخته شوند. شايد بتوان ادعا نمود كه بخشي از روابط ناصواب دختر و پسر در جامعه ما، به فقدان اطلاعات صحيح نسل جوان از ميزان مجاز بودن يا نبودن، سطوح مختلف افرادي كه درمقابل او هستند،عدم ارائه آموزش براي مواجهه با جنس مخالف و فقدان نهادهايي براي تربيت نمودن نسل جوان براي تعامل با دختران و يا پسران برميگردد.
در حاليكه دلم مانند كويري تشنه و بي جان بود ، در حاليكه بغض گلويم را گرفته بود و از درد تنهايي ديگر جاني نداشتم
در حاليكه چشمانم از اشك ريختن سويي نداشت....
در حاليكه هنوز غم جدايي از عشق گذشته در دلم نشسته بود...
در حاليكه ديگر اميدي به ادامه زندگي نداشتم و همه درهاي اميد به رويم بسته شده بود....
در حاليكه آسمان دلم پر از ابر هاي سياه سرگردان غم و غصه بود....
در حاليكه دستهايم ديگر طاقت اين را نداشتند كه حتي يك كلام نيز از عشق و عاشق شدن بنويسند..
در حاليكه هواي دلم گرفته و سرد شده بود...
خداوند به من هديه اي داد كه زندگيم را آرام و پر از اميد كرد....
به باغچه دلم زيباترين و خوشبو ترين گل را هديه داد...
به آسمان تيره و تارم ، مهتاب روشن و ستاره درخشاني را هديه داد...
در جاده هاي خسته و خالي ام ، همسفري با دلي پر از محبت و مهرباني هديه داد...
به دل پر از سكوت و پر از غمم نيروي عشق را عطا كرد...
به دستهايم قدرت اين را داد كه هرچه مي خواهند از عشق بنويسند و بهترين و زيباترين جملات را براي عشق بگويند...
به پا هايم قدرت اين را داد كه بتوانند در جاده هاي پر از عشق قدم بزنند....
و به وجودم اراده عاشق شدن را داد......
آري او فرشته زيبا و مهربان را به زندگيم هديه داد...
آن فرشته را مانند باران كرد و بر من نازل كرد تا تن غم زده و خسته مرا بشويد و جاني دوباره و طراوت عاشقانه اي دوباره به من بخشيد...
آن فرشته را مانند گلي كرد و در گلدان تاقچه قلبم گذاشت تا عطر و بوي عاشقانه اش حال و هواي خانه دلم را دگرگون كند!!!
آن فرشته را تمام زندگي من كرد . قلب مرا در قلب آن فرشته طلسم كرد و درهاي قلبم را بست و كليدش را نزد خود نگه داشت...
هديه اي كه خداوند به من داد آرزو هايم را زنده كرد، دلم را پر از اميد و دلگرمي كرد!!!
هديه اي داد كه از گل هم زيباتر بود، از خورشيد نوراني تر و از ستاره درخشانتر...
و اين بهترين چيزي بود كه خداوند در تمام زندگيم به من داد.
آري او خوشبختي را به من داد ، به من عشق و سعادت عاشق بودن را عطا كرد..
سپاس آن خدايي را كه زندگي دوباره به من بخشيد ، بهترين هديه دنيا را به من دادو قلبم را آرام و پر از عشق كرد.
سپاس آن خدايي را كه عشق پاك و واقعي و بدون ريا و بي پايان را به من عطا كرد.
پس خداوندا كليد قلبم را تا پايان زندگيم تا ابد و براي هميشه نزد خود نگهدار.
تا من نيز با مهر و محبت و عشق خودم آن قلب سرخ را كه به من هديه دادي ، در قلبم نگه دارم..
|
|
روزاي خيلـي طــــلايي يــادتـــــــه روز تــــرســـه از جـــدايـي يادتــه
روز تمـــريــــن اشــــاره يـادتــــه شـــــــب چيــــدن تــــاره يــادتـــه شعــــراي کتــاب درســي يـادتــــه يـادتـــه گفتــي مي تـرســي يـادتــه
عکسمــون تـو قاب عکسو يادتـــه بلـــــــه ي بــدون مکثـــو يــادتـــه
دستمــــون تو دست هم بود يادتـــه غصـــه هـــامون کــم کـــم بود يادته
چشـم نـازت مــال مـن بـود يــادتــه ديــــدن مــــن قـــــدغـــن بود يادته
روزگــــار قهـــــر و آشتي يــادتــه هيچکســــو جــــز مـن نداشتي يادته
رويــاهــــاي آسمــــونــي يــادتـــه قــــول دادي پيشـــــــم بموني يادته
روزاي بــــي غـــم وغصـــه يـادته ببينــــــــم اول قصــــــــــــــه يادته
عصــــر ابــــراز عـــلاقــــه يـادته خبـــــــــرخــــــــــوش کلاغه يادته
دســت گـــرمــت تو زمستون يادته شــــونـــه ي مـــن زيربارون يادته
واســه ي خنــده اجــــازه يــادتـــه اونــــا کــــــــــه ميگفتي رازه يادته
شــرطامـــون ســر صداقت يـادتــه تــــــو مجـــــــــــازات خيانت يادته
دستــاتــو ميــخوام بگيــرم يـادتــه راستــــــي تو بي تو مي ميرم يادته
فــال بــا نيــت رسيـــــدن يــادتـــه طعــــــــــــم قهوه رو چشيدن يادته
پـــيش هـــم بــــوديم نذاشتن يادته اونــــــا ما رو دوست نداشتن يادته
نــامــــه ي بدون امضــــــــا يادته اســــم مستعــــــــــــــار رويـا يادته
چيــــزي خواستيم ازخدامون يادته مستجـــــــاب نشـــــد دعامون يادته
گفتي مــــا بـــــــايد جدا شيم يادته گفتـــــي بــــايــــد بي وفا شيم يادته
يـــــــــه دفعه ازم بريـــــدي يادته خـــــط رو اســــــم من کشيدي يادته
گفتــــي عشق من هوس بود يادته گفتي خـــوب بود ولي بس بود يادته
حلقـــه مــــــن دست تو ديدم يادته کلـــي ســـــــرزنــــــش شنيدم يادته
حـــالا اومــدم همـــون جا وايسادم کـــــــــه تقــاضاي تورو جواب دادم
درآوردم از دستــــم انگشتـــــــرو جــــــا گـــــذاشتمش همون جا دفترو
امـــا قــــول دادم بـــــه قلبم و خدا ديـــــــــــــگه دل ندم به عشق آدما
حيـــف شعـــــري که نوشتم يادته شعـــر مــــن بــــدم بـــــاشه زيادته
حيـــف شعـــــري که نوشتم يادته شعـــر مــــن بــــده ولـــي زيـــادته
مریم حیدر زاده
مقدمه
تا کنون اندیشمندان و مورخانی در اروپا و سراسر جهان موضوع هلوکاست را مورد بررسی قرار داده اند و مکتوباتی نیز در این زمینه به چاپ رسیده است، اما از چند ماه گذشته و مشخصاً از زمانی که رئیس جمهور ایران (محمود احمدی نژاد) به عنوان اولین مقام دولتی، در اظهارات خود هولوكاست يا به اصطلاح نسل كشي يهوديان در اردوگاههاي كار اجباري نازيها را با چالش مواجه ساخت، هولوكاست بهعنوان يك واژه سياسي وارد فرهنگ گفتمانرسانهاي شده و تبدیل به پارادایم شده است. این در حالیست که در گذشته از اين مسئله بهندرت ياد ميشد. در این راستا، بسياري زير سوال بردن اين موضوع را امريناپسند ميدانند و برخي ديگر بر اين باورند كه اينموضوع نيز مانند تمام موضوعهاي ديگر بايد درمعرض تحقيق و تفحص قرار گيرد. اما موضوع مهمي كه اغلب در اين بحث به بوتهفراموشي سپرده ميشود، اين است كههلوكاست تنها ادعا و يا باور كشته شدن 6 ميليونيهودي در اتاقهاي گاز و کوره های آدم سوزی نيست و اين مسئله ابعادپيچيدهتري دارد و موارد مادی و معنوی بسیاری را شامل می شود که نگارنده قصد دارد در این نوشتار به آن بپردازد.
ریشه یابی هلوکاست
ریشه اصطلاح هلوکاست به معنای (از بین بردن چیزی به وسیله آتش، بطوری که کاملا از بین برود)، از دو واژه یونانی holos به معنای تمام وkalein به معنای سوزاندن اخذ شده است. اما کاربرد تاریخی این اصطلاح، به کشتار یهودیان طی جنگ جهانی دوم در کوره های آدم سوزی آلمان نازی اشاره دارد که توسط (الی ویزل) برای اولین بار مطرح شد. اصطلاح هلوکاست به سه شکل بکار می رود:
1- در زبان انگلیسی (هلوکاست) 2- در زبان عبری کلا سیک (اولام کالین) 3- در زبان عبری مدرن (شوآه)
برای نخستین بار در اعلامیه استقلال رژیم صهیونیستی در سال 1948، اصطلاح هلوکاست در نسخه انگلیسی و از کلمه شوآه در نسخه عبری استفاده شد، البته امروزه در اکثر جهان این اصطلاح بزبان انگلیسی رایج است اما، یهودیان با تعصب ویژه ای از آن با عبارت شوآه ید می کنند. اصطلاح هلوکاست را می توان در تداوم اصطلاح (آنتی سمیتیسم) یا ضد سامی و اصطلاح یهود ستیزی، جایگزینی در جهت موجه جلوه دادن حضور اسرائیل در سرزمین های اشغالی، قلمداد نمود که در تشکیل رژیم اشغالگر قدس نقش بسزایی ایفا نمود. الي ويزل، درباره هلوکاست مي نويسد: «چون اين حادثه منحصر به فرد است نمي توان آن را در چارچوب تاريخ درک کرد. اين مساله فراتاريخي است، بلکه تخريب تاريخ است و به دليل قرار گرفتن در اين سطح بي مانندي، نمي توان آن را با هيچ حادثه ديگري مقايسه کرد. مقايسه اي اين چنين در واقع خيانتي به تاريخ يهوديت است». وی که در سال 1928 ميلادي در مجارستان متولد شده است، 11ساله بوده که جنگ جهاني دوم (1939 - 45 ميلادي) آغاز می شود. ويزل پس از جنگ به فرانسه کوچيد و در دنياي رسانه هاي صهيونيستي فرانسه به روزنامه نگاري مشغول شد. ويزل بعداً به امريکا رفت و در سال 1986 در 58 سالگي به پاداش تلاشهاي فرهنگي اش در تاييد و تثبيت صهيونيسم جهاني، انتخاب و برنده جايزه صلح نوبل شد. ویزل آثار متعددي نوشت است و تا کنون از او حدود 30جلد کتاب منتشر شده. براي اين يهودي مجارستاني الاصل، وقايعي چون کشتار فجيع ارامنه طی جنگ جهاني اول در سال 1915 و بمباران دهشتناک اتمي هيروشيما در جنگ جهاني دوم و دهها واقعه مشابه، چندان مهم نيست ؛ اگر پاي اهميت به اصطلاح قتل عام يهوديان در ميان باشد!. ويزل در رماني به نام «شب» زندگي يهوديان مجارستاني را دراواخر جنگ جهاني دوم به تصوير کشيده و در اين قصه کوشيده تا ماجراي جعلي کوره هاي آدم سوزي را به عنوان يک واقعيت به خوانندگان خود بباوراند. ويزل در زمان نوشتن رمان «شب» نويسنده اي نوخاسته و جوان بوده و ناخواسته آنچه در توصيف کوره هاي آدم سوزي گفته است بيشتر مضحک مي نمايد تا ترسناک! جالبتر اين که ويزل در رمان خود گويا فراموش کرده که در اردوگاه هاي يهوديان به زعم صهيونيست هاي تحريفگر و افسانه پرداز، اتاقهاي گاز نيز وجود داشته است، در نتيجه در اين رمان که بيش از دو سوم حجم آن در اردوگاه ها مي گذرد از وصف کشتن يهوديان در اتاقهاي گاز خبري نيست!، بلکه در اردوگاه آشويتسي که ويزل توصيف مي کند، در دو نوع گودال، يهودي ها را بطور مستقیم وزنده زنده مي سوزانده اند: يکي ويژه خردسالان و ديگري مخصوص بزرگسالان! در جايي از «شب» ويزل مي گويد: «در فاصله اي نه چندان دور از ما شعله هايي بس بلند از گودالي به هوا برمي خاست. گویا چيزي را مي سوزاندند، واگني به گودال نزديک شد و محموله اش را خالي کرد که کودکان خردسال بودند! بچه ها! بله، به نظرم ديدمشان، با همين دو چشم خودم کودکان را در ميان شعله هاي آتش ديدم (آيا تعجب آور است که تا مدتها نتوانستم بخوابم؟ خواب از چشمانم گريخته بود). خب پس مي خواستند ما را به چنين جايي ببرند. آن سوتر، گودال بزرگتري بود ويژه بزرگسالان! » ويزل خود را با اسرائيل يکي مي داند و درباره کينه غيريهوديان به يهوديان مي گويد: «به دليل جايگاه ما و جايگاهي که اسرائيل در قلب زندگي و حيات ما دارد، دشمنان ما همواره به دنبال از بين بردن ما و اسرائيل هستند.» ماجراي هلوکاست و قتل عام يهوديان در دوران جنگ جهاني دوم، تنها يک بحث تاريخي صرف نيست!
واقعیت یا دروغ؟
بی تردید آنچه مفهوم امروزی هلوکاست از نسل کشی یهودیان (در کوره های آدم سوزی ) طی جنگ جهانی دوم در اذهان جهانی متبادر می کند، با واقعیت فاصله بسیاری دارد و اشکالات زیادی برآن وارد است که هدف اصلی نگارنده دراین نوشتار نیز همین است و در ادامه بیشتر به آن پرداخته می شود، اما از طرف دیگر قرآن به ذکر واقعیت هلوکاست پرداخته است. این واقعه هولناك در فاصله زمانی بعد از ظهور حضرت مسیح (ع) و قبل از بعثت پیامبر اسلام (ص) در یمن اتفاق افتاده است: «ذونواس» پادشاه یهودی یمن در جایگاه مخصوصی كه برای او تدارك دیده اند، نشسته است و خاخامهای یهود، اطراف او به احترام ایستاده اند، مقابل جایگاه گودالهای خندق مانند و عمیقی در زمین حفر شده و آتش سوزان و پرحجمی كه در گودال برافروخته اند تا چند متر بالاتر از سطح زمین زبانه میكشد. آن سوی میدان، جمع انبوهی از مردان، زنان و كودكان در حالیكه غل و زنجیر بر دست و پا و گردن آنها زده اند در محاصره سربازان و صاحب منصبان مسلح سپاه ذونواس به زانو نشسته اند. شیون زنان، ناله دردناك مردان و گریه سوزناك كودكان فضا را آكنده است. خاخام بزرگ یهود با اشاره «ذونواس» فرمان او را برای آخرین بار و با صدای بلند به اسرا كه جمع انبوهی از مردان و زنان و كودكان یمنی هستند، ابلاغ میكند... زمان واقعه قبل از ظهور اسلام است، مردم یمن آن روزگار از سالها قبل به دین مسیح گرویده اند و اكنون «ذونواس» پادشاه یمن كه چندی است به آئین یهود درآمده، فرمان هولناك خود را از زبان خاخام بزرگ دربار خویش اعلام میكند؛... اسرا تنها دو راه پیش روی دارند، یا از مسیحیت اعلام انزجار كرده و به دین یهود درآیند و یا در آتش سوزان و پرلهیب بسوزند. اسرا، اما كه از پیروان پاكباخته مسیح (ع) هستند، دست از ایمان خویش برنمی دارند و بعد... به فرمان پادشاه یهودی، تمامی آنان را زنده زنده به درون آتش انداخته و میسوزانند... كودكان نیز، به جرم آن كه پدران و مادران آنها مسیحی مومن و خداپرست بوده اند، از زنده سوختن در آتش خشم پادشاه و خاخامهای یهود در امان نمیمانند... ماجرای این واقعه هولناك در سوره مباركه بروج اینگونه آمده است:
«والسماء ذات البروج... سوگند به آسمان كه دارنده برج هاست و سوگند به روز موعود و سوگند به گواهی دهنده و آنچه به آن گواهی دهند، كه «اصحاب اخدود» به هلاكت رسیدند. آنان كه آتشی از هیزمها افروخته و درحالیكه بر كناره آتش نشسته بودند، بر آنچه بر سر مومنان میآوردند، نظاره میكردند، (اصحاب اخدود) تنها به این علت از مومنان انتقام گرفتند كه آنان به خدای عزیز و حمید ایمان آورده بودند...» (اخدود)به معنی شكاف زمین و گودال است. بدون شک، این واقعه هولناك و جنایت شرم آور یهودیان سنگدل، اولین سند مكتوب از زنده سوزی دسته جمعی انسانهاست.
صنعت هلوکاست
بی تردید هلوکاست کارکردهای بسیارمادی و معنوی برای یهودیان و صهیونیستها در پی داشته که نگارنده معتقد است اصطلاح ( صنعت هلوکاست ) تعریف جامعی برای این کارکردهاست. در این راستا، صهيونيست ها با طرح دعاوي حقوقي عليه کشورهاي آلمان، اتريش، لهستان، سوئيس و هر کجاي ديگر که توانسته اند، تاکنون ميلياردها دلار به جيب زده اند. «نورمن فينکلشتاين» استاد دانشگاه نيويورک که خود نیز يهودي است، کتابي خواندني درباره اين موضوع نوشته و نام آن را «تجارت هولوکاست» گذاشته است. اينک به برخي از آنچه يهوديان صهيونيست و «کنگره جهاني يهود» در دعاوي حقوقي مطرح کرده اند، گذرا اشاره مي کنيم: - 32ميليارد دلار مربوط به وجوه 775حساب متروکه در بانکهاي سوئيس. - 10ميليارد دلار مربوط به اموال يهوديان بي وارث در بانکهاي اتريش و دهها ميليارد دلار مربوط به ارزش زمينهايي که ادعا مي شود، پيشتر در مالکيت يهوديان لهستان بوده است. همچنين مدير کل کنگره جهاني يهود چندي پيش اعلام کرد: 50درصد از آثار هنري موجود در ايالات متحده از يهوديان به سرقت رفته است. آلمان تا به حال، بیش از صد میلیارد مارك خسارت هلوكاست به اسرائیل داده است و طبق قرارداد باید تا سال 2030 هر سال به اسرائیل خسارت بدهد واتریش و سوئیس نیز به اسرائیل، خسارت سالانه می دهند. هلوکاست امروزه به باب درآمدي بسيار قوي و «مرغ تخم طلايي» براي سازمان هاي يهودي تبديل شده و سودهاي هنگفتي را برايشان به ارمغان مي آورد. به نحوي که طبق گفته رئيس کنگره جهاني يهود، بودجه اين کنگره هم اکنون بالغ بر7ميليارد دلار است. طبق تعبير فينکلشتاين، هلوکاست، مبدل به بزرگترين دزد تاريخ بشريت شده است. فينکلشتاين، الي ويزل را «يک مبالغه گر و دروغ پرداز» توصيف مي کند. از ديگر سو، الي ويزل در مصاحبه اي با روزنامه ديلي تلگراف اعلام کرده است: «فينکلشتاين از اسرائيل متنفر است و با تضعيف مساله هلوکاست، در واقع به دنبال تضعيف اسرائيل است». «ژاک لانزمن»، رمان نويس مشهور فرانسوي که يهودي و صهيونيست است، با صراحت تمام در سال 1994 ميلادي ضمن مصاحبه اي گفت: «راست است که يهوديان ميهن خود را به لطف مردگانشان به دست آوردند. اسرائيل قبل از هر چيز، کشور 6 ميليون نفري است که نازيها مبدل به دود کردند. در پشت سر هر اسرائيلي زنده، دست کم 2 اسرائيلي مرده وجود داشته تا به او کمک کند که بتواند در برابر تمامي دنيا مقاومت کند. شکر خدا فلسطيني ها هنوز به اينجا نرسيده اند. اگر شمار فلسطينياني را که در طول انتفاضه از پاي درآمده اند، جمع بزنيم، هرگز بيش از 3 يا 4 هواپيماي 747 پر نمي شود. در حقيقت روساي فلسطينيان، دنيا را براي 3 يا 4 سقوط هواپيما به شورش درآورده اند». از جمله کارهای که یهودیان برای عینیت بخشیدن به مسئله هلوکاست انجام داده اند عبارت است از:
1- ساخت موزههای با عنوان هلوکاست در اغلب کشورها مانند فلسطین، امریکا و آلمان که این موزهها پر از اسنادی است که توسط دولت اسرائیل تهیه شده است، که از مهمترین آن موزه (موزه یادبود کشتار یهودیان در ایالات متحده) با مدیریت (اندرو هولینگر) است که پس از انکار هلوکاست توسط (محمود احمدی نژاد) با راه اندازی قسمت فارسی زبان سایت موزه، جهت گیریهای شدیدی نسبت به صحبتهای احمدی نژاد و دیگر مقامات جمهوری اسلامی ایران کرده است. 2- وارد کردن هلوکاست در تقویم اغلب کشورها به عنوان یک روز مشخص. در این راستا در سال 2005، مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامه ای تصویب کرد که براساس آن (27 ژانویه) هر سال (روزجهانی هلوکاست) نام گذاری شده و جالب آنکه (کوفی عنان) دبیر کل سازمان ملل در اولین سالگرد این روز طی سخنان تآمل برانگیزی که توسط خبرگزاری BBC، منتشر شد، گفت: « انکار هالوکاست کار ریاکاران است و ما باید تا زمانی که دنیایی وجود دارد از این واقعه به عنوان یک واقعه تآسف بار یاد کنیم و همیشه آنرا بخاطر داشته باشی! » ( شایان ذکر است، اظهارات عنان درحالی صورت می گیرد که 3 روز پیش ایران اعلام کرده بود، قصد دارد سمیناری برای بررسی ماجرای هلوکاست برپا کند و درمورد حقایق آن تحقیق کند.)
3- تأسیس سازمان های متعدد برای دفاع از این واقعه همچون (لیکرا و سیمون وزینتال). این سازمانها با حمایت صهیونیستها به اطلاع رسانی پیرامون هلوکاست می پردازند و حدود 100 سایت اینترنتی را که بطور مستقیم و غیر مستقیم در ارتباط با این موضوع فعالیت می کنند را اداره می کنند و خصوصاً از زمانی که با اظهارات رئیس جمهور ایران، هلوکاست به (پارادایمی رسانه ای) مبدل گشته، فعالیت خود را به شدت افزایش داده اند.
سرانجام با اتمام جنگ جهانی دوم در سال 1945 و پیروزی متفقین و درپی آن دستگیری هیتلر و رهبران آلمان نازی، دادگاه نورنبرگ برای رسیدگی به جنایات آنها تشکیل می شود. اما چرچیل معتقد بود؛ دلیلی ندارد كه كسی خودش را معطل مسخره بازیهایی مثل دادگاه كند و هیتلر و كارگزارانش را باید درجا اعدام كرد. این مخالفتهای چرچیل و دیگر سران متفقین تنها به علت مبرهن بودن جنایات هیتلر درطول زمان جنگ نبود بلکه، بطور یقین در روند دادگاه، بسیاری از مسائل مبهم دیگر نیز روشن می شد که متفقین با علنی شدن آن مبارزه می کردند. در تمام مدت،برگزاری محاکمه، دادگاه هیچ سند مكتوبی دربارة كشتار سازمان یافتة یهودیان نمییابند. عده ای در دادگاه معتقد ند هیتلر دستور داده یهودیان را در اردوگاههایی مثل آشویتس با گاز زیكلون ب یا (سیلیکون ) خفه كنند و بعد در كوره بسوزانند. همه چیز، مبهم است. شاهدانی علیه متهمان شهادت میدهند، اما بالاخره نهادهای رسمی میپذیرند كه هیتلر شش میلیون یهودی را با این روش كشته است. اين آمار در سال 1946 از سوي دادگاهبينالمللي نظامي در نورنبرگ و با استناد بهشهادت ( رودلف هس ) افسر نيروي مخصوصپليس آلمان نازي یا (SS) ارائه شد كهدر زمان جنگ فرماندهيآشويتس را بر عهده داشت. هس از ياراناوليه هيتلر بشمار می آمد و با او در نوشتن كتاب خاطراتش در زندان با عنوان (نبرد من) همكاري داشت. « شایان ذکر است، نزدیک به یک دهه پس از برگزاری دادگاه نورنبرگ مشخص شد كه شهادت هس و همچنين اعترافات وي كه در دادگاه نيز مورد استفاده قرار گرفتهبودنهتنها با واقعیت بسیار فاصله داشت، بلكه اين اعترافات باضرب و شتم شديد وی، گرفته شده و همسرو فرزندان وي نيز به مرگ و تبعيد در سيبريتهديد شده بودند! » در این راستا حتی یك سطر نوشته در موردهلوكاست در اسناد نازی ها یافت نشد و مدافعان هلوکاست معتقدند که (هیتلر دستور كشتار یهودیان را شفاهی صادر کرده است )، که این تحلیل بسیار سادلوحانه و غیر قابل قبول است. از طرفی بعد از پایان جنگ جهانی اتاق های گاز در بعضی اردوگاه ها اصلاً وجود نداشت و آنها را پس از تصرف اردوگاه ها ساختند! بهرصورت پس از تأیید رسمی هلوکاست (برای اولین بار) در دادگاه نورنبرگ، لوح یادبودی تهیه و جلوی اردوگاه آشویتس نصب میشود و روی آن حک می شود، به یاد شش میلیون قربانی یهودی!. ( البته این لوح بعدها از این محل که هم اکنون نیز به موزه تبدیل شده است برداشته شد ). جالب آنکه به غیر از برخی از گروههای متعصب یهودی، دولت اسرائیل بعنوان بزرگترین مدافع حقیقی بودنهلوكاست، صحبتی از شش میلیون نفر نمی کند و دیگر به رقم نهصد هزار مرگ یهودیان در طول جنگ اكتفا كرده است، (نهصد هزار مرگی كه آنهم معلوم نیست چه تعدادی به جنگ مربوط است و چه تعدادی براثر پیری، بیماری و مسائلی شبیه آنها بوده است). آنچه مبرهن است دردو سال آخر جنگ جهانی دوم، بیماریهای همه گیری مثل وبا و تیفوس در تمام اروپا شایع شده بود و یقینا این بیماریها میان یهودیان و غیر یهودیان فرق نمیگذاشت. ( دراین راستا با دقت بربیشتر تصاویری که درارتباط با هلوکاست ارائه می شوند، بدنهای نحیف و استخوان نمای انسانها بخوبی مشخص است که نشانه بیماری تیفوس است! )
قانون مجازات منکرین هلوکاست
شاید تابحال هنگام شنیدن خبر دستگیری و مجازات منکرین هلوکاست یهودیان و مشاهده برخوردهای توهین آمیز با آنها، این سئوال در ذهن متبادر می شود که چنین واکنشی چگومه با مبحث آزادی بیان در اروپا قابل توجیه است؟ پاسخ این سئوال به جولای سال 1990 در فرانسه باز می گردد که تعدادی از اعضای آژانس بین المللی صهیونیست ها، از جمله، «پی یر ویدال ناكه»، «سرژ ولز»، «فرانسوا براریدا» تحت سرپرستی «رنه ساموئل سپرات» خاخام معروف فرانسه، با استناد به داستان ساختگی كشتار 6 میلیون یهودی در جنگ جهانی دوم و به عنوان پیشگیری از فراموش شدن مظلومیت این قوم! پیش نویس قانونی را تهیه كرد و با تلاش زیاد آنرا در جولای سال 1990، در فرانسه به تصویب رساند و براساس این قانون « هرگونه تردید درباره هلوكاست، اعم از تردید درباره كشتار یهودیان در جنگ جهانی دوم، وجود اتاقهای گاز و حتی كمترین تردید در رقم شش میلیون یهودی مقتول، جرم است و هركس در فرانسه از این قانون تخلف كرده و در این موضوعها شك كند، به یك ماه تا یك سال زندان و دو هزار تا سیصد هزار فرانك جریمه محكوم میشود. » شایان ذکر است بعدها این قانون در دیگر كشورهای اروپایی نیز تصویب شد و تا کنون بسیاری از منکرین و منتقدین هلوکاست از قبیل ؛ روژه گارودی، مارک وبر، فردریک توبن، دیوید ایروینگ و آرمان آمادروس و... بر اساس همین قانون محکوم شدند. جالب آنکه دوسال پیش از تصویب این قانون در فرانسه، (آرنو مایر) مورخ صهیونیست آمریكایی،گفته بود بیشتر یهودیان در سالهای 1942 تا 1945 بر اثر امراض طبیعی مرده اند، نه جنگ یا كشتار. همین مورخ، امروزه نیز میگوید دلایل وجود اتاقهای گاز، بسیار كم و ضعیف اند. البته از آنجایی که او خود، یهودی و صهیونیست است، هنوز كسی در دادگاهی از او شكایت نكرده است! در این راستا برخورد با منکران و منتقدین این تحریف تاریخی، دادگاههای انگیزاسیون در قرون وسطی را در ذهن تداعی می کند. در سالهای سیاه قرون وسطی در اروپا دادگاههای انگیزاسیون- تفتیش عقاید- «گالیله» دانشمند بزرگ و فرهیخته را تنها به این گناه! مستحق اعدام دانستند كه با تحقیقات علمی خود نشان داده بود برخلاف نظریه هیئت بطلمیوسی، زمین مركز عالم و ثابت نیست، بلكه به دور خود و خورشید میچرخد! گالیله در اثبات نظریه خود دلایل علمی و غیرقابل انكاری ارائه میكرد و استدلال! قضات دادگاه قرون وسطی این بود كه، كلیسا، زمین را ثابت میداند و نتیجه هیچ تحقیق علمی نباید این نظریه پذیرفته شده را نفی كند و در غیر این صورت، كسی كه آن را نفی كند مستحق اعدام است!... و سرانجام گالیله برخلاف نتیجه تحقیقات علمی و قطعی خود، مجبور به توبه شد!... اگرچه به قول جری آدامز، آهسته خطاب به زمین گفت، «من توبه كردم! ولی تو به چرخش خود، ادامه بده»! بعد از رنسانس و تاكنون، اروپائیان و مخصوصاً فرانسویها از سالهای سیاه قرون وسطی به تلخی یاد میكنند و دادگاههای انگیزاسیون و از جمله اجبار گالیله به توبه كردن را باعث شرمساری و ننگ تاریخ میدانند و این در حالی است كه هم اكنون اروپا، آمریكا و... درباره «هولوكاست» دقیقاً و بدون كم و كاست از همان قوانین شرم آور و خالی از كمترین نشانه عقل و شعور پیروی میكنند و این، فقط یك نمونه از مفهوم آزادی اندیشه و مظهر دموكراسی در غرب است!
هلوکاست و تجدیدنظرطلبان (رویزیونیسم)
تحقیقات نشان میدهد که حجم مطالب منتشر شده در رابطه با هولوکاست در دهه 1990، ده برابر دهههای 1940 و 1950 میلادی است. این موج نهایتاً به پارادایمی برای کشف حقایق تاریخی و تاریخنگاری رسمی و ایجاد یک مکتب جدید تاریخنگاری انجامید که به تجدیدنظرطلبی (رویزیونیسم) یا تاریخ واقعی معروف است. معمولاً از «پل رازینیه» فرانسوی، بهعنوان بنیانگذار این مکتب یاد میکنند. رازینیه در زمان جنگ دوم جهانی از اعضای جنبش مقاومت فرانسه بود که بهوسیله گشتاپو دستگیر شد و به اردوگاه «بوخنوالد» اعزام گردید و تا پایان جنگ در اردوگاههای مختلف نازی زندانی بود. پس از جنگ وی عالیترین نشان مقاومت را از دولت فرانسه دریافت کرد و سپس به عرصه تحقیقات تاریخی روی آورد، در زمینه جنگ دوم جهانی به تحقیق و انتشار کتاب پرداخت و از جمله به ترسیم وضع اسفناک اردوگاههای جنگی نازی دست زد، ولی او بتدریج در جریان تحقیقش به نظراتی رسید که تصویر رسمی را کاملاً نفی میکرد. رازینیه اعلام کرد که اولاً، افسانه اتاقهای گاز برای کشتار زندانیان - اعم از یهودی و غیر یهودی - مطلقاً صحت ندارد. ثانیاً، در دوران جنگ هیچ سیاستی از سوی آلمان برای کشتار جمعی یهودیان اروپا وجود نداشته است. ثالثا، یهودیان کشته شده در دوران جنگ بین 900 هزار تا یک و نیم میلیون نفر هستند نه 6 میلیون نفر و این افراد مانند دیگران در جریان جنگ یا در اثر بیماریهای مسری، بهویژه تیفوس، از بین رفتند. امروزه دو مورخ صاحب نام بهعنوان مهمترین هواداران مکتب تاریخنگاری واقعی شناخته میشوند: اولی، «دیوید ایروینگ» انگلیسی است. ایروینگ مورخ بسیار معتبری است در حدی که برخی نشریات سرشناس انگلیس نوشتهاند هیچ کس نمیتواند درباره جنگ دوم جهانی کار کند و پروفسور ایروینگ را نادیده بگیرد. او اولین کسی است که خاطرات 75000 صفحهای گوبلز را بهدست آورد و روی آن کار کرد. این خاطرات بهمدت 50 سال برای مورخین ناشناخته بود و در آرشیوهای سری ارتش سرخ شوروی نگهداری میشد. ایروینگ پس از یک کار شش ساله بر روی اسناد سری شوروی سابق اولین بیوگرافی کاملاً مستند هیتلر را منتشر کرد که با نام (جنگ هیتلر) جنجال فراوانی بهپا نمود و کار وی را به دادگاه کشانید. ایروینگ در کتاب جنگ هیتلر مدعی است که اصولاً در دوران جنگ هیچ نوعی از کشتار یهودیان (هلوکاست) در کار نبوده است.
ایروینگ نشان داد که مهمترین اسناد جنگ دوم جهانی همه بهطور مرموزی مفقود شدهاند. بسیاری از یادداشتهای روزانه سران آلمان و ایتالیا که تا مدتی پیش در آرشیوهای شوروی سابق و آلمان و سایر کشورهای اروپایی موجود بود به سرقت رفته و پنهان یا معدوم شده است. او از جمله اشاره میکند به یادداشتهای روزانه موسولینی که زمانی موجود بود و اکنون نیست. ایروینگ معتقد است که اولاً، در آشویتس و سایر اردوگاههای نازی اتاق گاز وجود نداشته است. ثانیاً، هیتلر هیچ اطلاعی از وجود اتاقهای مرگ و برنامه سازمانیافته برای کشتار یهودیان نداشته است. (شایان ذکر است،ایروینگ برای کسی که بتواند ثابت کند هیتلر از هولوکاست مطلع بوده جایزهای به مبلغ 1000 پوند تعیین کرده است.) ثالثاً، یک توطئه جهانی وجود دارد که به مورخین اجازه تحقیق بیطرفانه و برکنار از پیشداوری در زمینه هولوکاست را نمیدهد. رابعاً، رقم شش میلیون کشته یهودی در جنگ دوم صحت ندارد و تعداد مقتولین یهودی کمتر از یک میلیون نفر است که در اثر بیماری یا در جریان جنگ، مانند دیگران، کشته شدهاند نه در اثر طرح سازمانیافته امحاء جمعی. دومین مورخ سرشناس هوادار مکتب تاریخنگاری واقعی، «رابرت فوریسون» فرانسوی است. پروفسور فوریسون و خانوادهاش نیز، مانند رازینیه، در زمان جنگ از آلمانیها آزار فراوان دیده بودند. او مؤلف کتابهای متعددی است و ثابت میکند که اتاق گاز و سیاست امحاء جمعی یهودیان صحت ندارد. فوريسون به عكسهايساختگي از اتاقهاي گاز مورد ادعايصهيونيستها اشاره می کند و ضمن رد اين ادعا با تعجب ميپرسد، اگر اينعكسها واقعي است، چگونه سربازان آلماني مورد ادعا، بدون ماسك و بي آن كه كمترينپوششي بر دهان، بيني و چشم خود داشته باشنددر اتاقهاي مالامال از گازهاي كشنده ايستاده وبر جان كندن يهوديان محكوم نظارت ميكنند؟ ويا درباره يكي ديگر از عكسهاي مورد ادعايصهيونيستها كه جمعي از يهوديان را در محاصرهچند تانك نشان ميدهد، با ارئه اسناد و شواهديخواندني و غير قابل ترديد، نشان ميدهد كهتانكها در اين عكس، انگليسي هستند نه آلمانيو....(فوریسون نیز به علت انکار هلوکاست در آستانه محاکمه قرار دارد.) فرد صاحب نام دیگر در این عرصه «فرد لوختر» آمریکایی است. لوختر مورخ نیست بلکه مهندس متخصص ساختمان زندان است. او برای تحقیق به لهستان رفت و در بازگشت گزارش 196 صفحهای خود را منتشر کرد که به گزارش لوختر معروف است. او در این گزارش وجود اتاقهای گاز را منکر شد. او ثابت کرد که اتاقهای گاز در آشویتس و سایر اردوگاههای لهستان پس از جنگ دوّم جهانی با هدف جلب توریسم بهوسیله حکومت کمونیستی لهستان احداث شده است.
در این زمینه افراد سرشناس دیگری نیز کار کردهاند: «گرمار رودلف» مؤلف کتابی در انکار اتاقهای گاز آشویتس است. همچنین «ارنست زوندل»کانادایی، کتابی با عنوان (آیا واقعاً شش میلیون نفر کشته شدهاند؟) منتشر کرده است. «دیوید هوگان» نیز کتابی دارد با عنوان افسانه شش میلیون نفر، که هلوکاست یهودیان را رد می کند. «دکتر بروزات» تحقیقی درباره اتاقهای گاز در داخائو دارد و اثبات میکند که نه در داخائو، نه در بوخنوالد و نه در سایر اردوگاههای آلمانی اتاق گاز برای کشتار یهودیان و سایر زندانیان وجود نداشته است. و بالاخره «رژه گارودی»، عضو جنبش مقاومت فرانسه در زمان جنگ دوم، که او نیز بر اساس تحقیقات محققین پیشگفته، نشان میدهد که هلوکاست صحت ندارد و یک افسانه ساختگی است.
|
تيم استقلال تهران عصر جمعه با پيروزي مقابل شهيد قندي يزد در صدر جدول ردهبندي رقابتهاي فوتبال قهرماني باشگاههاي برتر ايران باقي ماند. دراين ديدار كه از هفته بيست و هفتم اين مسابقهها و در ورزشگاه شهيد نصيري يزد برگزار شد، تيم استقلال تهران با نتيجه يك بر صفر از سد ميزبان خود گذشت و با كسب ۵۲امتياز مكان خود را درصدر جدول رده بندي مستحكمتر كرد. "حسين كاظمي" در دقيقه ۵۷تنها گل اين ديدار را براي تيم استقلال تهران به ثمر رساند. با شكست برابر استقلال تهران، اميدهاي تيم شهيد قندي يزد براي بقا در ليگ برتر فوتبال ايران كمرنگ تر شد. در ديگر ديدارهاي مهم، دو تيم پاس تهران و سپاهان اصفهان به نتيجه پرگل ۴بر ۴دست يافتند و تيم سايپا تهران با نتيجه ۲بر يك از سد استقلال اهواز گذشت و به جمع مدعيان ليگ برتر بازگشت. گلهاي ديدار تيمهاي سايپا و استقلال اهواز را "امير وزيري" از روي نقطه پنالتي در دقيقه ۳۲و "علي ابراهيميان" ۸۳براي سايپا و "غلامرضا عيدي زاده" ۴۰براي استقلال اهواز به ثمر رساندند. در ساير ديدارها، تيم فجر شيراز با نتيجه پرگل ۳برصفر راه آهن تهران را شكست داد و تيم ذوب آهن اصفهان با نتيجه ۲بر يك برابر برق شيراز به پيروزي دست يافت. همچنين ديدار معوقه تيمهاي فولاد خوزستان و شموشك نوشهر از هفته بيست و دوم ليگ برتر فوتبال ايران با نتيجه تساوي بدون گل خاتمه يافت. تيم فوتبال پرسپوليس تهران، نخستين شكست خود را همراه با "آري هان" سرمربي هلندي اين تيم تجربه كرد. ديدار معوقه تيمهاي پرسپوليس و صبا باتري تهران از هفته بيست و چهارم رقابتهاي فوتبال قهرماني باشگاههاي برتر ايران عصر جمعه در ورزشگاه آزادي تهران برگزار شد و تيم پرسپوليس با نتيجه ۲بر يك مغلوب حريف خود شد. گلهاي اين ديدار را "محمد نوازي" در دقيقه ۳۱و "روبرت ماركوسي" ۵۶ براي صبا باتري و "شيث رضايي" در دقيقه ۵۰به ثمر رساندند. تيم پرسپوليس از دقيقه ۷۵به دنبال اخراج "داود سيد عباسي"، ۱۰نفره به بازي ادامه داد. تيم صبا باتري نيز با برتري مقابل حريف نامدار خود در جمع مدعيان كسب عنوان قهرماني ليگ برتر فوتبال ايران باقي ماند. نتايج كامل ديدارهاي عصر امروز به شرح زير است : .............................................. * استقلال تهران ۱شهيد قندي يزد صفر گل استقلال : حسين كاظمي دقيقه ۵۷ * سايپا تهران ۲استقلال اهواز ۱ گلهاي سايپا: امير وزيري ۳۲از روي نقطه پنالتي و علي ابراهيميان ۸۳ گل استقلال اهواز : غلامرضا عيدي زاده ۴۰ * پاس تهران ۴سپاهان اصفهان ۴ گلهاي پاس : جواد شيرزاد در دقيقه ،۳۱خسرو حيدري ، ۳۸محمد نصرتي ۵۳و ايمان رزاقي راد ۵۵ گلهاي سپاهان : آرش رمضاني در دقيقه ،۱۱رسول خطيبي در دقايق ۳۵و ۸۴و ادموند بزيك ۸۳ اخراج : ميلادي ميداودي از تيم پاس در دقيقه ۷۵ * ذوب آهن اصفهان ۲برق شيراز ۱ گلهاي ذوب آهن : فراز فاطمي در دقيقه ۷۷و اسماعيل فرهادي ۸۹ گل برق شيراز : انس شانوويچ در دقيقه ۳۱ * فجر شيراز ۳راه آهن تهران صفر گلهاي فجر شيراز : مجتبي زارع در دقيقه ، ۵هاشم بيگ زاده ۴۵و غلامرضا رضايي ۶۸ * پرسپوليس تهران ۱صبا باتري ۲ گل پرسپوليس : شيث رضايي در دقيقه ۵۰ گلهاي صبا باتري : محمد نوازي در دقيقه ۳۱و روبرت ماركوسي ۵۶ اخراج : داود سيد عباسي از تيم پرسپوليس تهران در دقيقه ۷۵ * فولاد خوزستان صفر شموشك نوشهر صفر (معوقه از هفته بيست و دوم) اخراج : محسن يوسفي از تيم شموشك در دقيقه ۸۶
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|